خاطرات
| ||
ملوان زبل وارد ایران شد : | ||
ماده مخدر جدیدی که با نامهای مختلف از جمله با عنوان "ملوان زبل" و با ظاهری کاملا متفاوت وارد ایران شده است، سلامت جوانان و نوجوانان را تهدید میکند.
به گزارش «جهان» و به نقل از ایرنا، این ماده متشکل ازآرسنیک، ناس ومواد شیمیایی مختلف بوده و تحت پوشش آدامس، پاستیل و پودر به عنوان خوشبوکننده دهان و با طعم عموما نعنایی در بسته بندیهای آلومینیومی و با تصاویر جذاب رنگی عرضه میشود. این ماده مخدر در قالبهای بسیار فانتزی و لوکس با عناوین مختلفی چون ملوان زبل، اسفناج، پان پراگ، پان عربی و پان پاکستانی ارایه میشود، که ظاهر شیک و بسته بندی فریبنده آن میتواند عاملی برای جذب نوجوانان به سوی آن باشد. |
چرا و چطور دعا کنیم ؟
زن کشاورزی بیمار شد، کشاورز به سراغ بزرگی رفت و از او خواست
برای شفای همسرش دعا کند.
بزرگ دست به دعا برداشت وازخدا خواست همه ی بیماران راشفا بخشد.
کشاورز ناراحت شد و گفت: صبر کنید! از شما خواستم برای همسرم دعا
کنید و شما برای هم ی بیماران دعا می کنید ! ! !
بزرگ گفت : من دارم برای همسرت دعا می کنم.
کشاورزگفت: اما برای همه دعا کردید، با این دعاممکن است حال همسایه
ام که مریض است خوب بشود و من نمی خواهم.
بزرگ گفت: تو چیزی از درمان نمی دانی، وقتی برای همه دعا می کنم،
دعای خودم را با دعاهای هزاران نفردیگری که همین الان برای بیماران
خود دعا می کنند ، متحد می کنم.
وقتی این دعاها باهم متحد شوند چنان نیروئی می یابند، که تا درگاه خدا،
می رسند و سود آن نصیب همه می شود.
خدا گنجینه ی محبت را در دل شما به یادگار گذاشته است.
شهید بهشتی
1) شهادت در راه آرمان الهی «معشوق» ماست. آیا شنیدهای عاشقی را از معشوق بترسانند؟!
2) انقلاب اسلامی ما در تداوم پیروزیش حالا حالاها خون و شهادت میطلبد.
شهید حاج ابراهیم همت
شهادت زیباترین ، بالنده ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشن ترین معنی حقیقت توحید است و تاریخ تشیع خونین ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت در یک کلمه به زیارت خدا رفتن و به حق پیوستن است.
شهید عباس کریمی
شهادت در اسلام ، مرگی نیست که دشمن بر مجاهد تحمیل کند. بلکه انتخابی است که وی با تمام آگاهی و شعور و شناختنش به آن میرسد.
شهید سید مرتضی آوینی
1) الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی ، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی.
2) شهادت پایان نیست. آغاز است ، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد.
3) شهادت قلبی است که خون حیات را در شریانهای سپاه حق میدواند و آن را زنده نگه میدارد.
4) شهادت جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است.
5) شهید منتظر مرگ نمیماند. این اوست که مرگ را برمیگزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید ، به اختیار خویش میمیرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد. نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمیگذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآمیزد.
6) شهادت مزد خوبان است.
شهید احمدرضا احدی
دیگر نمیخواهم زنده بمانم! من محتاج نیست شدنم ، من محتاج تو هستم خدایا! بگو ببارد باران که کویر شوره زار قلبم سالهاست که سترون مانده است. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم! خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم ، دوست دارم گمنام گمنام بیایم ، دور از هر هویتی. خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری ، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشتهام؟ خدایا دوست دارم سوختن را ، فنا شدن را ، از همه جا جاری شدن را ، به سوی کمال انقطاع روان شدن را ...
شهید حمیدرضا نظام
شهادت شمع است و شهید پروانهای خود از جنس آتش. شهید ذبیح عشق است ، شهید علمدار کاروان نجات است ، شهید روح تاریخ حیات است و شهید نبض آفرینش است.
شهید علیرضا مردانی
ای عزیزان! شهید کسی است که در میدان جنگ و در خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج) در حفظ اسلام کشته شود ، یقینآ به او ملحق خواهد شد. شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی.
شهید خداوردی قنبری
شهادت پایان مرگ و مردگی هاست. ما با خون خود به این مردگیها پایان خواهیم داد و ضامن ضربان مداوم رگ های امت اسلامی خواهیم شد. اسلام نیازمند به شهداست و انسانیت نیازمند به تزریق خون. ما با شهادت خود همه این نیازها را برآورده خواهیم ساخت.
شهید سید کاظم ربطی
شهادت سرآغاز هر زندگیست / نترسم ز مرگی که خود زندگیست
شهید جلال عباسی
شهادت حد نهایی تکامل انسان و قله رفیع انسانیت است. شهادت مرگ سعادت آمیزی است که آغاز دیدن و زندگی پر ثمر نوین را بشارت میدهد. شهادت یک تولدی است برای زندگی جاوید.
شهید غلامعلی فتحی
شهادت بهترین معراج عشق است.
شهید سید محمد سیامی
شهادت آیت است. شهادت نعمت است. شهادت مقدمه فتح در این دنیا و خود فتحی بزرگتر در آخرت است. شهادت خشنودکننده خداست.
شهید عباس قدوسیان
شهادت فانی شدن نیست. بلکه به خدا رسیدن است و زندگی جاوید است. شهادت موت نیست ، بلکه حیات است.
شهید عبدالله زارعکار
شهادت نعمتی بزرگ و دری است از درهای بهشت. شهادت نعمتی است که مردان الهی به آن دست مییابند. شهادت به خدا رسیدن است و فانی شدن نیست. بلکه زندگانی جاوید است.
شهید ناصر شاه محمدی
کمال انسان شهادت است.
شهید علی اکبر محمود زاده
شهادت یک انتخاب است. انتخابی آگاهانه و مشتاقانه حرکت عاشق به سوی معشوق که نصیب هرکسی نمیشود.
شهید علی احمد زاده
احساس میکنم انشاالله شاهد زیبایی شهادت باشم و آن را تنگ در آغوش بکشم و این بزرگترین آرزوی من است. این راه انتخابی آگاهانه است و انسان را به سوی معشوق ازلی راهنمایی میکند.
هر جا می نشستم و بحث می شد ، حرف از جامعه ی مهدوی می زد . جامعه ی مهدوی فلان ، جامعه ی مهدوی بهمان . ما باید در جامعه ی مهدوی اینطوری باشیم و...
وقتی می گویی « جامعه ی مهدوی » ، ترکیب دو کلمه است که برای فهمش باید هر کلمه را جداگانه بررسی کنی . اصلاً « جامعه » یعنی چه ؟
: توده ی مردم ، گروهی از مردم که با هم وجه اشتراک داشته باشند ، صنفی از مردم ، مردم یک شهر یا یک کشور ( فرهنگ دوجلدی فارسی عمید ، انتشارات امیرکبیر ، صفحه ی 670 )
توده ی مردم . اجزاء این توده چیست / کیست ؟ خب معلوم است ، کوچک ترین عضو جامعه که « خانواده » است . خانواده از کی تشکیل شده ؟ از تک تک افراد . پس افراد را که با هم جمعشان کنی می شود توده . تک تک افراد که می گویی ، حرف از فرد زده ای . فرد ، همین من و تو و او هستیم دیگر .
من + تو + او + او + او + ... می شود جامعه . درست ؟
پس ، پایه ی اساسی جامعه ی مهدوی چیست ؟ همین « فرد » . یکی از فرد ها کیست ؟ من .
حالا ما در یک جامعه قرار داریم ، ولی مهدوی نیست . برای این که جامعه ، مهدوی شود باید « من » ها را مهدوی کرد . درست ؟
حالا وقتی کسی از این جامعه تلاشی برای مهدوی شدنش نکرد ، کی باید تلاش کند ؟
کسی که آگاه است به فایده های مهدوی شدن جامعه . کسی که دغدغه اش را دارد ، پتانسیل ، فکر و ایده اش را دارد و غیرتمند شده و احساس وظیفه می کند . مثلاً کی ؟ مثلاً من .
قدم اول چیست ؟ این که من مهدوی شوم . اگر نشوم یا در مسیرش نباشم ، پس چطوری می خواهم روی تو و او و او و... تأثیر بگذارم ؟ حداقل خودم باید نصف راهش را رفته باشم . اگر یک نفر به عنوان معلم کلاس اول آمد به یک بی سواد گفت بنویس الف ولی خود معلم بلد نباشد بنویسد ، آیا آن بی سواد راه به جایی خواهد برد ؟ نه . آن بی سواد باید از معلم یاد بگیرد چه طوری بنویسد . درست ؟
پس قدم اول « مهدوی » شدن جامعه ، مهدوی شدن « من » است .
مهدوی شدن من یعنی چه ؟ یعنی من بشوم مانند مهدی(عج) . بشوم یک مهدی کوچک . مهدی یعنی چه ؟ یعنی هدایت شده .
پس برای این که من بشوم مانند مهدی ( مهدوی بشوم ) باید هدایت شوم .
بعد از این که ایمان آوردم به خدا و دین اسلام و دستورات هدایت را گرفتم باید چه کار کنم که هدایت شوم ؟ باید به دستورات عمل کنم . یعنی مثلاً چه کار ؟ یعنی مثلاً زبان نگه دار ( از دروغ ، غیبت ، آزردن مردم و... ) ، اخلاقت خوب باشد و... . معنی این ها به طور کلی چیست ؟ این است که گناه نباید کرد .
پس قدم اول برای هدایت شدن ، گناه نکردن است . که چی بشود ؟ که هدایت شوی . بعدش چی ؟ بعدش می شوی مهدوی . که چی بشود ؟ که بغل دستیت را مهدوی کنی . که چی بشود ، که یک خانواده ی کوچک مهدوی تشکیل دهی . که چی بشود ؟ که یواش یواش یک جامعه ی مهدوی داشته باشی . که چی بشود ؟ که یک نمونه ی کوچکی که از جامعه ی مهدوی تشکیل شد ، خود مهدی(عج) تشریف بیاورند و ادامه ی ماجرا .
وقتی من اخلاقم خوب نباشد ، رفتارم خوب نباشد ، حرف زدنم از جامعه ی مهدوی مسخره است . جوک ِ تلخ !
من که مهدوی نیستم ، اما سعیم بر این است . باید بشوم .
تو هم که نیستی ، سعیت بر این باشد . شیعه هستیم مثلا !
| ||
|
تقصیر کفش ها نیست، جاده را نیز متهم نکنید؛ پای رفتن باید. پابرهنگانی بوده اند که جاده های لجوج بر گامشان بوسه زده است هر وقت تو زندگی به یه در بزرگ که یه قفل بزرگ روش بود رسیدی ، نترس و ناامید نشو چون اگه قرار بود در باز نشه جاش یه دیوار می گذاشتن |