خاطرات
یک مرد عشایر نشین که به علت مرگ ناگهانی در مناطق ییلاقی کوه نیر فوت کرد یکی از گوسفندان وی از گله جدا شد و تا اقامتگاه محل دفن وی را همراهی کرد.
به گزارش فارس، محمد اندیشه مرد عشایر نشین 45 ساله که امروز گوسفندان خود را برای چرا به ارتفاعات کوه نیر برده بود به علت نامعلومی دچار سردرد و دل درد شدید شد که همین امر موجب شد که این مرد عشایر نشین گوسفندان خود را به نزدیکی محل اسکان خود بیاورد.
این گزارش حاکی است مرد عشایری در حالی که بعلت بیماری بر روی تخته سنگی نزدیک خانه از شدت درد دراز کشیده بود فوت کرد که خانواده و عشایر اطراف وی از سر و صدا و فریاد بستگان وی مطلع موضوع شده و برای انتقال جسد این مرد به زادگاه وی که در روستای آبماهی ـ در فاصله 40 کیلومتری مناطق صعب العبور و برف گیر کوه نیر ـ اقدام میکنند که یکی از گوسفندان این مرد عشایری از گله جدا شد و به دنبال جسد صاحب خود تا محل دفن حرکت کرد.
بر پایه این گزارش تلاش حاملان جسد برای جدا کردن این گوسفند از محل اسکان مرد عشایری تا محل دفن مثمرثمر واقع نشد و این گوسفند اینگونه وفاداری خود را به صاحبش نشان داد.
یک مدرس حق التدریس دانشگاه آزاد لاهیجان که به دو دختر دانشجوی محجبه بسیجی توهین کرده و خواستار حضور دانشجویان دختر با لباس مهمانی در کلاس درس شده بود، با پیگیری دانشجویان ممنوع التدریس شد. |
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ?ایرنا، علیرضا ح مدرس حق التدریس دانشگاه آزاد لاهیجان، یکی از دختران محجبه و بسیجی کلاس را به دلیل اینکه از برداشتن چادر در سر کلاس امتناع نمود از کلاس اخراج کرد.
با پیگیری دانشجوی اخراج شده از کلاس به خطر حفظ حجاب و بازگشت وی به کلاس با دستور رییس دانشگاه، مدرس یاد شده مجددا بر نظر خود تاکید میکند که با خطاب شدید رئیس دانشگاه مواجه میشود . بعد از بیرون رفتن رئیس دانشگاه از کلاس علیرضا ح خطاب به کلاس میگوید حالا که خون این افراد رنگین تر است هر کس خواست میتواند با لباس مهمانی و هر وضعیتی که دلش خواست درون کلاس من بنشیند و مجددا به دانشجوی محجبه توهین کرده و میگوید : دود این قضا یا به چشم خودت میرود.
ادامه پیگیری دانشجویان و همکاری مسوولین دانشگاه به پایان فعالیت مدرس مخالف ارزشهای اسلامی در واحد دانشگاهی مذکور انجامید.
گفتنی است این مسئله در دانشگاه آزاد سابقه دارد و روز قبل از این واقعه نیز این به اصطلاح استاد یک دخترمحجبه دیگر را نیز از کلاس اخراج کرده بود.
بعد از اینکه اعتراضات به مسئول دانشکده میرسد، آقای ج ریاست دانشکده فنی مهندسی با توهین به دانشجوی محجبه میگوید: لعنتی اگر اینو نپوشی چی می شه؟!
وقتی ریاست دانشگاه استاد خاطی را احضار میکند، وی به دلایل واهی اینطور وانمود میکند که این ? ??دانشجو از شاگردان ضعیف و بیمبالات بودهاند ولی سوابق نشان میدهد هر ? ??نفر از دانشجویان ممتاز رشته خود هستند.
بعد از این قضایا استاد جهت فشار آوردن به دانشجویان و استفاده از اهرمهای قدرت به دانشجویان میگوید به دلیل این قضیه از همه شما امتحان عملی و کتبی خواهم گرفت و در کلاس شما در مورد نمره پایین ترم با شدت برخورد خواهم کرد.
| |
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با تجمعی اعتراض آمیز، عصر جمعه، 24 خرداد ماه در مقابل دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حمایت قاطع خود را از آیت الله مصباح یزدی اعلام کردند. |
حرکت جلوتراز ولایت
با چشمانش دل آدم را صید میکرد و با سخنانش ذبح.خواب را از من گرفته بود. عکس اش را بر در و دیوار خانه و اندرونی دلم قاب گرفته بودم اما دلم سیری نداشت. در خواب هم با دلم بازی میکرد و بالاخره دیوانه ام کرد و آواره بیابان شدم..
دکتر نمیخواست. هر ننه قمری میتوانست بفهمد که عاشق شده ام و درد بی درمان ام چاره نداشت.خوش به حال لیلی و مجنون که هم دیگر را دیدند بودند و عاشق شدند. اما من هیچ وقت نتوانستم از این سوی شیشه و پنجره جام جم لیلی ام را ببینم..
بیابانگردی ام که تمام شد راهی کوی لیلی شدم اما به ناگاه دیدم بر سر کوچه لیلی من نوشته اند
دیر امدی
روح بلند لیلی به لیلا پیوست..
بر سر و صورتم زدم و گریبان دریدم خیلیها گمان میکردنددیوانه شده ام. اما خوب که نگاه کردم دیدم این لیلی من هزار هزار مجنون دارد و من غاغم!
پس بنده خدا حق داشته فقط در خواب تحویلم بگیرد و به خوابم بیاید . گفتم خواب به یاد اربعین وفاتش افتادم که برای دلجوئی به خوابم آمد و به اندازه همه عمرش به من بوسه داد و گفت:
عزیزم خودت را وارد دعوای لنگه کفش نکن..
حالا بیست سال از آن خواب صبحگاهی میگذرد و دیگر نگاه هیچ لیلی من را گرفتار نکرده. خدا را شکر هنوز هم نه گرفتار لنگه کفش راست و نه گرفتار لنگه کفش چپ کسی نشده ام. شاید به خاطر همین است که پا برهنه ام..
لیلی دل من امشب بیست سال است که دیگر با هیچ مجنون ای زمینی حال نمیکند او اینک خود دور سر لیلی میگردد که هم لیلی است و هم مجنون...
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا قطعنامه را قبول کرد لیلی!!!
از : مسعود ده نمکی
روزهای نخست انقلاب با نام "جنبش ملی مجاهدین" دفاتر بسیاری در سراسر کشور مشغول جذب نیروهای جوان بود،که منجر به تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با خط مشی نیمه مخفی و مسلحانه گشت. این سازمان با به هم پیوستن 7 گروه با سوابق مبارزات مسلحانه تشکیل گردید. گروههای توحیدی صف، موحدین، فلاح، منصورون، توحیدی بدر، فلق و امت واحده تشکیل شد.
افرادی مانند بهزاد نبوی، محسن رضایی، محمد سلامتی، محسن آرمین، محمد باقر ذوالقدر، مجتبی شاکری، محسن مخملباف، فیض الله عرب سرخی، مرتضی الویری، حسین فدایی، سید مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان، حسن واعظی، و چندین تن دیگر رهبران این تشکیلات بودند.
اما این تشکل خیلی زود دچار اختلاف شد و بعد مدتی هم شکافت واین مجموعه به سه طیف چپ ومیانه وراست تقسیم شدند طیف چپ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ماندند مانند بهزاد نبوی، تاجزاده و...،طیف میانه متشکل از ذوالقدر ومحسن رضایی ابتدا به سمت نظامی گری رفتند ولی بعد از مدتی به سیاست بازگشتند و طیف راست در راه حرکت سیاسی خود جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.
یکی ازاساتید علوم سیاسی دانشگاه تهران است که گفته بود:" هفته نامه «عصر ما» در تحلیلهای خود در آن زمان نوشت چپ بر دو نوع است؛ چپ سنتی، چپ مدرن و راست هم بر دو نوع است راست سنتی و راست مدرن و عصر ما خودش را مدافع چپ سنتی میدانست در حالی که چپ مدرن را جمعیت دفاع از ارزشها میدانست و راست مدرن را کارگزاران و راست سنتی را در مؤتلفه تعریف میکرد و میگفت حاضر نیست با هیچ یک از جریانات سیاسی موجود ائتلاف کند اما دو سال بعد با راست مدرن یعنی کارگزاران ائتلاف کرد و جالب آنکه کارگزاران میل به چپ نکردند و راست مدرن باقی ماند و این سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از جناح چپ بود که میل به راست کرد و این دلایل متعددی میتوانست داشته باشد از جمله این که در بعد خارجی اردوگاه سوسیالیسم شوروی فرو ریخته بود و تفکرات لیبرالیستی در دنیا رو آمده بود و فضای بعد از جنگ در ایران میل به باز شدن داشت و تفکرات چپ و سوسیالیستی نمیتوانست مشتری جمع کند و اقدامات شبه لیبرالی آقایهاشمی رفسنجانی هم فضا را برای اینکار فراهم کرده بود، علی الخصوص بازسازی لیبرالیسم توسط لایههای زیرین متجددین اسلامگرا در سالهای بعد از جنگ که بیشتر توسط دکتر سروش انجام میشد به تدریج نئولیبرالیسم را شکل داده و در میان تحصیل کردگان و دانشگاهیان مشتری پیدا کرد در نتیجه از سال 1376 به بعد نیروهای متجدد به جای تعامل با چپ با راست تعامل کردند فلذا شما اگر تحلیل محتوا بکنید نشریه عصرما را در فاصله سالهای هفتاد تا هفتاد و چهار و از سال هفتاد شش تا هشتاد تفاوت را کاملا حس میکنید."
هرچه قدر سازمان مجاهدین انقلاب در جبهه دوم خرداد تاثیر گذار شد جمعیت ایثارگران نتوانست در جریان اصولگرایی تاثیر گذار باشد اما راه روش سازمان مجاهدین را در امر سیاسی در پیش گرفت وان هم ایجاد تفرقه وزدن ساز مخالف برای رسیدن به هدف وپوست اندازیهای مداوم.
شروع کار سیاسی جمعیت ایثارگران مجلس هفتم بود شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست ناطق نوری تشکیل شده بود وجمعیت ایثارگران مسئولیت شاخه اجتماعی شورا را برعهده داشت وشاید از همین جا بود جمله مقبولیت اجتماعی ندارید بر زبان مسئولان این جمعیت جاری شد تا هرکسی در هرجا بر علیه انها سخن بگوید به گفته انها از مقبولیت اجتماعی برخوردار نباشد.
با وجود کارشکنیهای بسیار جمعیت ایثارگران در انتخابات مجلس هفتم وسهم خواهیهای فراوان انها انتخابات مجلس با پیروزی اصولگرایان همراه شد اما سهم خواهی انها در کرسیهای مجلس هم وجد داشت، حداد عادل رییس مجلس، احمد توکلی ریسس مرکز پژوهشها و...در هر صورت اصولگرایان تلاش کردند با انها مدارا کنند و شورا به سمت انتخابات ریاست جمهوری حرکت نمود فدایی از طرف جمعیت به عضویت شورای مرکزی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در امد که قرار شد با تعیین مصداقها یک نفر را به عنوان کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری نهم برگزیند اما باز هم کارشکنی اغاز شد.
ابتدا جمعیت ایثارگران با شورا همراه بود اما به محض اینکه نتیجه دلخواه خود را نگرفت به طور ناگهانی در حالی که چند روز به انتخابات مجلس مانده بود از شورا جدا شد وکاندیدای اختصاصی معرفی نمود: محمد باقر قالیباف
یکی از اعضای شورای مرکزی این جمعیت در ان زمان خبر داد که شورای مرکزی اصلا موافق قالیباف و جدایی جمعیت از شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نبودند اما فدایی ودارابی به تنهایی با نام ایثارگران این خواسته را پیش بردند وشاید اینگونه شد که برخی دیگر در کنگره و شورای مرکزی جمعیت شرکت نکردند.
در مورد هزینههای ملیاردی انتخابات برای جمعیت ایثارگران سخنهای فراوان رانده اند اما هرکس که ناظر پوسترهای تبلیغاتی محمد باقر قالیباف بوده میداند که هزینههای هیچ کاندیدای به اندازه او در این انتخابات هزینه نکرده باشد.
اما در این زمان اتفاق میمون دیگری برای جمعیت ایثارگران افتاده بود انهم حضور عزت الله ضرغامی عضو جمعیت ایثارگران رییس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شد واینگونه دارابی دبیرکل جمعیت هم رخت حرکت به سوی سازمان را برتن نمود ورهسپار ان دیار شد وشاید این تحول در اینده انها تاثیر گزار بود.
اما عرصه انتخابات سپری شد جمعیت ایثارگران که در مرحله اول شکست خورده بود باز هم مثل همیشه سیاست دوگانگی برگزید عدهای به سمت احمدی نژاد رفتند که نماد انها توکلی بود که با دست رد دکتر در ان زمان مواجه شد وشاید یکی از دلایل مخالفت توکلی با همه سیاستهای دولت نهم را در این جا باید جستجو کرد ودر سوی دگر برخی به سمت اکبرهاشمی رفسنجانی رفتند وهاشمی مانند همیشه به روی انها اغوش گشود اما انتخابات به گونه ای دگر رغم خورد دکتر محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات شد.
جمعیت ایثارگران در طول دوره دولت نهم تمامی تلاشهایش برای سهم خواهی به دیواری محکم برخورد نمود زیرا که دکتر اصولا باجی به گروهی نمیداد واینگونه شد که حداد و احمد توکلی به مخالفان اصلی دولت تبدیل شدند وحتی افرادی چون فرشیدی وطهماسبی که به احمد توکلی نزدیک بودند نیز از دولت خارج شدند واینگونه شد که سایت الف وابسته به احمد توکلی خبرهای ضد دولت با رپورتاژ بیشتری منتشر کند.
انتخابات مجلس هشتم اغاز شده بود گروه 5+6 تشکیل شد و جمعیت ایثارگران، طیف سنتی وحامیان دولت هرکدام دو نماینده درگروه قرار دادند اما بازهم بازی جمعیت اغاز شد«قالیباف در صورتی که نماینده ای در گروه 6 داشته باشد اتحاد میکند» یعنی سهم بیشتر برای جمعیت ایثارگران اما گروه نپزیرفت و انتخابات با سهم مساوی برای هرگروه برگزار شد و اصولگزایان به پیروزی رسیدند.
اما سهم خواهی پایانی نداشت ریاست مجلس هشتم مهم بود وحداد عدل گزینه انها برای ریاست چرا که باید امادگی او هم برای انتخابات ریاست جمهوری انجام میشد، اینگونه شد که نامههای حداد عادل در راستای تفرقه افکنی اغاز شد، نامه به رهبری، نامه ابلاغ سه قانون ابلاغ شده، نامه برای تذکر درباره بودجه تغییر نکرده و... حرکتهای در این راستا بود.
اما صندلی حداد در مقابل لاریجانی که با چراغ سبز احمدی نژاد مواجه شده بود باید محکم تر میشد اینگونه بود که در حالی که همه نسبت به نحوه انعکاس خبرهای دولت اعتراض داشتند یک برنامه با تبلیغات فراوان وبا یک ماه تاخیر در سیما پخش میشود جمعیت ایثارگران تلاش میکند که پایان کار جبهه متحد اصولگرایی برای بر هم زدن اتحاد اعلام شود تا رییس حداد باشد.
ای عزیزان سود این دنیا نماند
الهی کس در این سودا نماند
دل و دین دادن و دنیا خریدن
به کام مردم دنیا نماند...
بسم الله الرحمن الرحیم
بستنی
پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست . پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد . پسربچه پرسید : " یک بستنی میوه ای چند است ؟ " پیشخدمت پاسخ داد " 50 سنت " . پسربچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد . بعد پرسید : " یک بستنی ساده چند است ؟ "
در همین حال ، تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند . پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد " 35 سنت " . پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت : " لطفاً یک بستنی ساده " . پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت . پسرک نیز پس از خوردن بستنی ، پول خود را به صندوق پرداخت و رفت .
وقتی پیشخدمت بازگشت ، از آنچه دید ، حیرت کرد . آنجا در کنار ظرف خالی بستنی ، 2 سکه ی 5 سنتی و 5 سکه ی 1 سنتی گذاشته شده بود برای انعام پیشخدمت .
بسم الله الرحمن الرحیم
سرباز و دوستی
زمانی که اسم از دوستی برده می شود ذهن ها به سمت و سوی یک نوع از دوستی در عالم مادی جلب می شود که ظاهری ترین نوع دوستی بین انسان ها می باشد . حال چه دوستی بین انسان های هم جنس و یا چه بین دو جنس مخالف . اما مبحث صحبت ما دوستی و سرباز است که منظر دیدی متفاوت و مطلبی منحصر به خود می طلبد . شاید تا کنون خیلی به این بحث پرداخته نشده باشد و لذا پایگاه های جستجوی ایتنترنتی هم در این زمینه فقیر و بی مایه اند . اما به حول خدا تصمیم گرفتم به رقص قلم نه چندان هنرمندانه ی خود چند جمله ای در این زمینه به صحنه ی نمایش درآورم .
همان طور که گفته شد تعابیر ظاهری دوستی دارای محدودیت خاصی است چرا که به یک نوع ارتباط خاص بین انسان ها ختم می شود که البته اکثر این ارتباط ها در جای خود می تواند بسیار ارزشمند بوده و یا بالعکس انسان را به ورطه ی نابودی بکشاند بنابراین صحبت در این مورد فرسایش قلم بسیاری را می طلبد .
اما دوستی تنها به این مورد ختم نمی شود . خصوصا مواقعی وجود دارد که دست انسان از دوستی های مورد نظرش کوتاه است و ناچار به طبیعت ذی شعور پناه می برد .
در خاطرم است از رفتنم به پادگان یک هفته ای بیش نبود و در نمازخانه نشسته بودم . با عزیزی آشنا شدم که مدت زیادی با یکدیگر همصحبت شدیم . از لحاظ عاطفی در حد بسیار بالایی بود و من هم هنوز در آن صحنه سر در گم و بلا تکلیف ...
بعد از گله و شکایت او از بعضی انسان ها چیز عجیب و جالبی از وی شنیدم . گفت مدتی است که در این کویر خشک حوضی یافته ام که در وسط ان گلی روییده و من مدتی است با این گل هم صحبت شده ام . روز ها می روم و با او سخن می گویم و احساس آرامش می کنم .
مدتها بعد با بزرگواری اشنا شدم که در آن محیط فاصل بین او و خانواده اش و جریانات روزمره ی گذشته اش به چیزهای عجیبی رسیده بود و با عالمی فراتر از عالم سکنی پیوند خورده بود و دوستی گزیده بود . شبها در آسمان کویر سیر می کرد و دلش را با ولی زمانش رفیق و همراه می کرد . با نگاه به پرچم سیاه یا اباعبدالله که در میان بیایان علم شده بود به وادی شهادت و کربلا راه می یافت و اشکانش با ناله ی دختر بچه ای دوستی می کرد .
جوانمردی را دیدم که با یک شهید صیغه ی اخوت خوانده بود و بین آنها رابطه ی دوستی عجیبی برقرار بود . نیمه شبها به مزارش می رفت و ساعات شیرین خواب شبانه ی خود را نثار دوستی شان می کرد .
هنرمندی را مشاهده کردم که ستارگان آسمان همدم او بودند و روزها را در انتظار شبها به سر می برد تا شب را در آغوش ستارگان به صبح رساند .
شاعری را شناختم که در گرمای طاقت فرسای کویر با خورشید حرف می زد و به خاطر طلوع و غروب زیبایش ازار روزانه ی او را نادیده می گرفت و تازیانه ی سوزناک دوست را به جان و دل می خرید .
و .. و .. و ...
اینها نمونه ی کوچکی بود از دوستی های ماوراء حیطه ی معمول بین ما انسان ها . اما جا دارد که به دوستی بین ادمها نیز نگاهی کرد و در دریای عمیق این نوع دوستی ابی بر تن زنیم و اندکی چشمان خود را باز تر کنیم .
یک سرباز بعد از ورد به محیط پادگان ، بسته به نوع شرایط موجود و با توجه به روحیات خاص خود به نوعی ارتباط و دوستی نیازمند است تا بتواند ارامش و نیازهای روحی و عاطفی خود را تامین کند . حال اگر در انتخاب نوع دوستی ها به تشخیص صحیحی برسد که خوشا به او و اما اگر اشتباه کند می تواند موجب لغزش های غیر قابل جبرانی شود .
ما در مورد دوستی روایات و اندرزهای حکیمانه ی بسیاری داریم . یک دوست خوب و موفق می تواند انسان را به گونه ای دچار تحول کند که در زندگی انسان برای یک عمر ایجاد اثر کند . تنها یک بذر سالم که در زمین دوست کاشته شود درخت صمیمیت را روز به روز تنومند تر کرده و یاد و خاطر او را برای همیشه زنده نگه می دارد .
تنها صحبتی که با دوستان سرباز خود دارم این است :
رفقا ! مهمترین چیزی که بعد از تجربه ی سختی ها در پادگان در خاطر ها می ماند دوستی ها و رفاقت هاست .
چشمان اشک آلودی که در روز آخر بذر محبت را بیش از پیش در آغوش دوستان آبیاری می کند گواه این مطلب است . پس بیایید دفتر خاطرات خود و دوستانتان را به زیباترین ها بیارایید.
محمد سعیدمحمدی
دوره 118 – یزد
احمد خاتمی:خط امام اطاعت از رهبری است |
آیت الله سید احمد خاتمی گفت: تا زمانی که روحیه استکبار ستیزی باشد خط امام هست و امروز تجلی خط امام، مقام معظم رهبری است و ما تفسیر درست خط امام را از ایشان میگیریم، خط امام یعنی اطاعت از خط مقام معظم رهبری.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در مراسم بزرگداشت رحلت حضرت امام که پیش از ظهر امروز شنبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد طی سخنانی گفت: بدون هیچ مبالغهای همه ما مدیون امام هستیم اگر هدایتها ورنجهای امام نبود امروز این ایران عزیز و سربلند نیز نبود.
وی در ادامه افزود: مقام معظم رهبری به عنوان تداومبخش راه امام در هر مقطعی آنچه را که در راستای تداوم خط امام است به عنوان هشدار بیان میکنند و خط میدهند، ایشان در دیدار با برگزارکنندگان مراسم سالگرد رحلت امام بر پاسداری از مرزهای مشخص شده توسط امام تاکید داشتند.
نماینده مجلس خبرگان رهبری به سه شاخصه مهم از مرزهای تبیین شده توسط امام اشاره کرد و گفت: مهمترین و اساسیترین شاخصه خط امام، خدا محوری است، امام نظامی را بنیان گذاشت که تار و پودش خدامحوری و معنویت بود. امام انقلاب ایران را ادامه انقلاب انبیا میداند و تاکید دارد که برنامهها و جهتگیریها باید اسلامی باشد.
وی افزود: اگر قرار باشد که در جهتگیریهای سیاسی بخواهیم اسلام را کنار بگذاریم نتیجه عمل ما طاغوتی میشود.
آیت الله سید احمد خاتمی در ادامه اظهارات خود افزود: حتی مجمع تشخیص مصحلت نظام اگر بخواهد بنا به ضرورتی حکمی غیراسلامی دهد باید سقف زمانی آن را نیز مشخص کند، متاسفانه جریانی در این کشور دم از سکولاریزم میزند و میگویند اگر کشور بخواهد درست اداره شود باید سکولاریزم را ترویج دهیم این یعنی انحراف از اندیشه امام و حذف خدا از حاکمیت.
وی با اشاره به جایگاه دین در عرصه فرهنگ گفت: جهت گیری ما باید خدایی باشد اینکه سینمای ما در مسیر ابتذال و جذب مشتری به هر قیمتی باشد با خط امام بیگانه است. نمیخواهم نام بیاورم اما بعضیها عملا سکولار هستند و به گونهای هفته نامه و ماهنامه منتشر میکنند و تحلیل مینویسند انگار انقلاب نشده است و انگار جمهوری اسلامی نیست. گاهی چنان برای هنرپیشههای طاغوتی که اسلام به آنها رحم کرده و باید به عنوان مفسد فی الارض با آنها برخورد میکرد، مینویسند که گویی جمهوری اسلامی نیست.
سید احمد خاتمی با بیان اینکه جریان سکولاریزم جریان ضد خط امام است، اظهار داشت: آنچه برای ما مهم است حرکت در مسیر خط امام است البته مشکلات و گرفتاریها را باید دید اما احساس میکنم که برخیها به کم راضی هستند. مثلا برخی مسئولان دیروز میگویند که ایران پوشیده ترین کشور دنیا است، درست است که ما نسبت به بقیه جهان بهتر هستیم اما این حداقلها است. یعنی کشوری که 300 هزار شهید داده است باید اینگونه باشد؟ ما برای حداکثرها انقلاب کردیم نه حداقلها.
وی افزود: وضعیت کشور باید به گونهای باشد که وقتی یک خارجی به فرودگاه میآید متوجه شود در ام القری اسلامی است و نه در فرودگاه فرانکفورت و لندن.
امام جمعه موقت تهران شاخص دوم مرز اندیشه امام را مردمسالاری دینی دانست و افزود: دو ماه قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، نهضت آزادی اعلام میکرد که باید جمهوری دمکراتیک اسلامی باشد اما امام بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد تاکید کرد امام آینده ای را میدید، جریانی که اکنون هست که دلداده دموکراسی غربی هستند و عمامه به سرهایشان نیز رنگ و لعاب لیبرال دموکراسی غرب را دارند، اما امام مخالف دموکراسی غربی بودند. امام مثل مقام معظم رهبری به مردمسالاری دینی معتقد بودند. ما هرگز نمیبینیم که ذرهای از حاکمیت مردم بر سرنوشتشان در چارچوب قانون کم شده باشد، بعضیها خصوصا کسانی که در انتخابات توفیقی کسب نمیکنند این وجهه نظام را نقد میکنند میگویند میدان را باز کنید تا هر نااهلی وارد مجلس شود در حالی که در همه دنیا فیلتر وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه قانون انتخابات باید تغییر کند، گفت: اینکه یک کارتن خواب یا اعضای یک خانواده همگی بیایند برای ریاست جمهوری ثبت نام کنند این تمسخر برای نظام به وجود میآورد بعد هم میگویند شورای نگهبان فلان مقدار رد صلاحیت کرد.
خاتمی اظهار داشت: مقام معظم رهبری میفرماید ترکیب جمهوری اسلامی ترکیب اتحادی است و نه انضمامی، در ترکیب اتحادی نمیتوان اجزا را از یکدیگر جدا کرد نه اسلام را میشود از جمهوریت جدا کرد نه جمهوریت را از اسلام.
وی به سومین مرز تبین شده از سوی امام اشاره و آن را مبارزه با استکبار جهانی عنوان کرد و گفت: چه کسی جز امام بنیان گذار شعارهای مرگ بر آمریکا بود؟ برخیها تحلیل میکنند که اوضاع تغییر کرده، سوال ما این است که آیا شیطنتهای آمریکا کمتر شده است؟ اظهارات و توطئههای آمریکا هر لحظه علیه ما بیشتر میشود.
آیت الله سید احمد خاتمی افزود: تا زمانی که روحیه استبکارستیزی باشد خط امام هست و امروز تجلی خط امام مقام معظم رهبری است و ما تفسیر درست خط امام را از ایشان میگیریم، خط امام یعنی اطاعت از خط مقام معظم رهبری. |
ترویج فمینیسم افراطی در برنامه ظهرگاهی شبکه 4 سیما |
برنامه "اردیبهشت" که هر روز ظهر از ساعت 12 تا 13 از شبکه چهارم سیما پخش می شود، به صورت افراطی به مباحث فمینیستی و روشنفکری در حوزه زنان دامن می زند.
به گزارش رجانیوز، مخاطب این برنامه با توجه به ساعت پخش آن، اغلب بانوان خانه دار هستند و طرح این مباحث برای این طیف خاص از جامعه، می تواند آثار منفی در پی داشته باشد.
به عنوان نمونه مجری زن این برنامه در برنامه روز شهادت حضرت زهرا(س)، در سؤالی از میهمان برنامه پرسید: مگر مردها لباس زمان صدراسلام را اکنون بر تن می کنند که ما زنها از چادر آن زمان استفاده کنیم؟که میهمان برنامه نیز نتوانست پاسخ کامل و جامعی به این سوال بدهد.
این در حالیست که مجری این برنامه در طرح شبهات، جهت دهی و جمع بندی مباحث به سمت دیدگاههای افراطی فمینیستی نقش اساسی دارد. وی از نزدیکان زهرا شجاعی رئیس مرکز امور زنان ریاست جمهوری در دولت سابق و با گرایشهای تند فمینیستی است.
پخش برنامه های زنده و عدم مدیریت و کنترل مباحث مطروحه، دامن زدن به مباحث روشنفکری و شبهه زا بدون پاسخ دقیق به این شبهات در این شبکه به ویژه از سال گذشته با تغییر مدیر این شبکه افزایش یافته است.
رهبر انقلاب در دیدار آذرماه 83 با مسئولان صداوسیما تأکید کرده بودند: برنامهی دینی باید نسبت به دین شبههزُدا باشد، نه شبههزا. من گاهی بعضی از بیانات دینی را از تلویزیون یا از رادیو گوش میکنم و میبینم شبهه ایجاد میکند! حدیث سستی، حرف نامعقولی، مطلبی که در جمع مثلاً بیست نفری یا پنجاه نفرهی یک عده مؤمنِ مخلص، گفتنش خوب است و ایمان آنها را زیاد میکند، در سطح میلیونی مردم به زبان آوردن، جز اینکه ایمان عدهیی را سست و در ذهنشان تردید ایجاد کند، هیچ فایدهی دیگری ندارد. از این چیزها باید پرهیز کرد. بیان دینی و تبیین دینی باید شبههزدا، روشن، قوی، هنرمندانه و متنوع باشد؛ شبههزا و کلیشهیی نباشد. بیان دینی باید در همهی سطوح، صحیح باشد. درست است که ما تبیین دینی را در سطح نخبگان، در سطح متوسط، در سطح پایین و در سطح کودکان داریم، اما همان چیزی که در سطح کودکان است، مطلقاً باید صحیح باشد. شما در کلاس اول به بچه یاد میدهید دو بعلاوهی دو، میشود چهار؛ وقتی هم که بچه به منتهاالیه قلهی ریاضیات و دانش ریاضی میرسد، باز هم دو بعلاوهی دو، میشود چهار؛ تغییر پیدا نمیکند. بنابراین آنچه در زمینهی دین به کودک یا به انسانِ عامی تفهیم میکنیم، مطلقاً نباید غلط باشد تا بعد در ارتقاء معرفت دینی ببیند آن حرف، نادرست بوده است؛ نه، باید درست گفت؛ منتها ساده. بنابراین، حرف دینی در همهی سطوح باید صحیح باشد.
|
|