خاطرات
الف- ورود قمهزنی به ایران در زمان صفویان و جریانفداییان
اقدامات مهم صفویان در زمینه عزاداری، یکی، رسمی و حکومتی کردن مجالس سوگواری و دیگری، ابزارمند کردن و نیز پدیدآوردن آیینها و رسوم جدید عزاداری بود.(. مقاله رسانة شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385)12
"پیتر دلاواله" سیاح ایتالیایی از عزاداری شیعیان در اصفهانِ عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش میدهد: "تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه - یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمیگیرد- بر تن میکنند. هیچکس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز میکنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم میسازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانههای مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق... رنگ زدهاند، حرکت میکنند... به همراه این افراد، عدهای برهنه نیز راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآوردهاند؛ تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او میخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم میکوبند و از آن صدای حزنانگیزی به وجود میآورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود میدهند که علامتی از اندوه بی پایان آنها است و بیشتر به رقص شباهت دارد..."(. سفرنامه پیتر دلاواله، ترجمة شجاع الدین شفا، انتشارات علمی فرهنگی)13
علاوه بر ابزار آلات جدید، از این دوره بود که آداب و رسوم نوینی هم در سلک آیینهای عزاداری درآمد؛ آدابی چون "تیغزنی"، "قفلزنی"، "سنگزنی" و "قمهزنی" را از این جمله شمردهاند.(. مقاله رسانة شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385)14
استاد یوسفی غروی نیز در این باره میگوید: " از نظر تاریخی، ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمه زنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقهای هم بر صفویه ندارد؛ اما هنوز به یقین نرسیدهایم که آیا قبل از عثمانیها هم این کار انجام میشده است یا نه؟ روال حکومتها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یادمیگیرند؛ عثمانیها گروه فدائیان داشتند؛ صفویه هم یک گروه فدائیان درست کرده بودند و مانند آلبویه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دستههای اولیه عزاداریشان، دستههای نظامیشان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دستهبندی شده، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر کار آمدند این برنامه را تکرار کردند. یکی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند که همیشه به نشانه آماده به خدمت، سرشان تراشیده بود. در کتاب "تاریخ شاه عباس کبیر" از نصرالله فلسفی -که در پنج جلد نوشته شده و یکی از وسیعترین و دقیقترین تواریخ است- به تفصیل، "فوج فدائیان" معرفی شدهاند. در وصف آنان آمده که حتی در تمریناتشان گوشتِ حیوانات مختلف و حتی مار را میخوردند که هنوز هم در بعضی از ارتشهای جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یک فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این که فدائیانِ صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرونآمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین(علیهالسلام) داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین(علیهالسلام) و خود امام، و بنی هاشم تیر میخورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین(علیهالسلام) فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمهزنی شد."(. مصاحبه با دکتر یوسفی غروی، به آدرس: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=15281)15
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعتها به مخالفت برمیخاستهاند، توجه خاصی نمیکردند، تا آنجا که عالمی مثل "مقدس اردبیلی" به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین(علیهالسلام) از سوی اکثریت جامعه طرد می شود:(. مقاله رسانة شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385)16
"میرزا عبدالله افندی - از علمای شیعه معاصر شاه سلطان حسین- در بخشی از کتاب "تحفه فیروزیه" خود به این مخالفتها اشاره میکند ... مطابق روایت جاسم حسن شبر در "ارشاد الخطیب"، داستان از این قرار است که مقدس اردبیلی چندی از حرکات ناشایستی که بعضی مردم در امر عزاداری امام حسین(علیهالسلام) مرتکب میشدهاند، رنجیده خاطر شده و با این استدلال که این اعمال جزو رسوم اقامه عزا نیست و در سیره اهلبیت (علیهمالسلام) نیز وجود ندارند، آنان را از این کار نهی میکند. لکن مردم به منع او وقعی ننهاده، بر شدت و گستره عمل خود افزودند. تا آنجا که وی آزرده شده، حتی در مقام اعتراض، ترک آن دیار (اردبیل) کرده و به یکی از قریههای اطراف میرود تا صدای عزاداری مردم به آن شیوه را نشنود. "(. ارشادالخطیب، جاسم حسن شبر، ص 47 و 48)17
ب- رواج قمهزنی در دوران قاجار
از شاخصههای عزاداری در دوره قاجار، عمومیت یافتن رسم تیغزنی و قمهزنی است؛ رسمی که البته پیش از آن هم مسبوق به سابقهای چند ساله بود، اما مشخصا در این دوره گسترش و رواجی بیسابقه یافت.(. مقاله رسانة شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385)18
بنجامن، سفیر کبیر آمریکا در ایرانِ عهد ناصرالدین شاه، در توصیف مراسم قمهزنی در سفرنامهاش چنین مینویسد: "سال 1884 میلادی من در تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید بیسابقهای از خود نشان میدادند...در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود می زدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره می زد و سر تا پایشان را سرخ کرده بود. واقعا که منظره دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آن قدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند."(. ایران و ایرانیان، بنجامن، س. ج. و.، ترجمه محمدحسین کردبچه، ص 284)19
باید گفت در این دوره، خطبایی مثل آخوند ملاآقا بن عابد شیروانی (معروف به فاضل دربندی) با کتابش به نام "اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات" همین قدر که در رونق بخشی به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلی وخرافات و در نتیجه عوام گرایی این مجالس هم مؤثر بوده اند.(. مقاله رسانة شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385)20
در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه سیدمحسن امینعاملی، قمهزنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطانپسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم - با توجه به این که قمهزنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود- نه تنها مخالفت این دسته از علما مؤثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبههای در بین مردم و برخی علمای موافق قمهزنی منجر شد؛(. همان)21 تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی تهمت زدند که میخواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال دین جلوگیری کند!(. المجالس السنیه، علامه سید محسن امین عاملی)22