1. موج اول؛ مبارزه علامه سیدمحسنامین(رحمهالله) با انحرافات عملی در عزاداری و حمایت سید ابوالحسن اصفهانی(قدسسره) از نهضت تنزیه
مرحوم علامه سید محسن امین در کتاب خویش به نام "التنزیه لأعمال الشبیه"(. جلال آل احمد در کتاب "عزاداری نامشروع" به ترجمه این کتاب پرداخته است.)28 با استدلال و برهان ثابت میکند قمهزنی و برخی دیگر از اعمال رایج در عزاداری امام حسین(علیهالسلام) نه تنها ثوابی ندارد، بلکه از نظر شرع مقدس حرام است. در پی انتشار این اثر، که با هدف پاکسازی گردهمایی های مذهبی از بدعت ها و گمراهی ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند که برخی از دوستانش خطر "انقلاب عوام" را به وی گوشزد کردند. ایشان در این باره می گوید: "در برابر این رساله برخی از مردم برخاسته، هیاهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هیجان آوردند... آنها در میان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنین پخش کردند که فلانی [سید محسن امین] برپا داشتن عزای امام حسین (علیه السلام) را حرام کرده و علاوه بر این، مرا به خروج از دین متهم کردند."(. اعیان الشیعه، ج 10، ص 363)29
تبلیغات فراگیر درباره دانشمند مصلح دمشق، چنان مؤثر افتاد که حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها او را گمراه معرفی کردند و برخی از مردم با گرو نهادن خانه خود و به دست آوردن اندکی پول، در جهاد نامقدس ضدّ سید محسن شرکت جستند.(. گلشن ابرار، ج 2، ص 612)30 ولی از آنجا که حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تا آنجا که پس از اندک زمانی، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی - که در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند - به طرفداری از امین عاملی و کتاب بیداری بخش او فتوا صادر کرده و به صراحت گفت: "إن استعمال السیوف و السلاسل و الطبول و الابواق و مایجری الیوم أمثاله فی مواکب العزاء بیوم عاشورا انّما هو محرم و غیر شرعی"(. دایرة المعارف تشیع، ج 2، ص 531؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 378؛ تاریخ سیاسی عراق معاصر، استاد حسن شبر، ج2، ص 340)31؛ همانا استفاده از امثال شمشیر و زنجیر و طبل و بوق و امثال آنچه امروزه در دستهها و مواکب عزاداری عاشورا رایج شده، قطعا حرام و غیر شرعی است.
این فتوا نیز موجب اختلافات و سر و صدای شدیدی شد و برخی از وعاظ در سخنرانی های خود آیت الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند. ولی وی هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد.
در بصره نیز آیت الله سید مهدی قزوینی به حمایت از علامه سید محسن امین برخاسته و در آثار خویش به انتقاد از قمه زنی پرداخت.(. ایشان یک سال پیش از انتشار کتاب "التنزیه" نیز در کتابی به نام "کشف الحق لغفله الخلق" به انتقاد از قمه زنی پرداخت و مدتی پس از سید محسن امین نیز به تکرار انتقاداتش در کتاب "دوله الشجره الملعونه الشامیه علی العلویه" اقدام کرد.)32 وی بر این اعتقاد بود که استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه در مراسم عزاداری حدود یک قرن قبل و توسط مردمانی که تسلط زیادی به قوانین شریعت نداشتند، پدید آمده است.(. دوله الشجره الملعونه، ص 136)33
سید حسن امین، فرزند علامه سید محسن امین، گزارشی جالب از این وقایع می دهد: "... در این راه، بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم جزائری و دیگران و جالب این است که گروهی از زهاد و عباد معروف نیز از او حمایت کردند. از آن جمله مرحوم شیخ علی قمی(. شیخ علی بن شیخ محمد ابراهیم قمی نجفی از شاگردان عارف بزرگ مولی حسینقلی همدانی و پس از او از خواص آیت الله کشمیری بود. او در زمان حیات خویش ضرب المثل تقوی و زهد بود، به گونه ای که همه اهل علم از عرب و عجم بر این نکته اتفاق داشتند که او پرهیزگارترین عالم زمان خویش است. مستدرکات اعیان الشیعه، ج 3، ص 152)34 معروف به زاهد و شیخ جعفر بدیری.(. ایشان یکی از علما و زهاد معروف نجف بود که قناعت و ساده زیستی او در نزد عام و خاص مشهور بود.)35 این فتوا نجف را به دو گروه تقسیم کرد؛ گروهی موسوم به "امویین" که همان طرفداران مرحوم امین بودند و گروهی به نام "علویین" که همان مخالفین او بودند.(. طرفداران قمه زنی با اموی نامیدن مخالفان خود، توانستند جمع کثیری از شیعیان را قانع کنند که انتقادات سید محسن امین در مورد انحرافات عزاداری، زنده کردن امویان است. همچنین یک سخنران محبوب و مشهور عراق را جذب کردند تا مردم را علیه سید محسن امین و طرفدارانش برانگیزاند. هکذا عرفتهم، جعفر الخلیلی، ج 1، ص 212 )36
پس از یک سال از شروع سر و صداها مرحوم امین قصد سفر به عراق را نمود و با آن که بسیاری از دوستانش او را از سفر نجف منع نمودند، لیکن وی به نجف آمد، جعفر الخلیلی(. یکی از مورخان مشهور عراق در قرن 14 قمری)37 در کتاب خود "هکذا عرفتهم" می گوید: نجف به استقبال او بیرون شهر رفت. هنچنین سید ابوالحسن اصفهانی در مقدم پیشواز کنندگان بود. خلیلی اضافه می کند که من اشخاصی را دیدم و نام آنها را ذکر می کند و سید می گفت: من از همه شما گذشتم؛ به جز آن افرادی از شما که غافلین را تحریک نمودند.
نوشته شده توسط یک گمنام در یکشنبه 87/4/16 و ساعت 12:42 صبح |
نظرات دیگران()