سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 9

عشق را زیر میکروسکوپ ببینید
عاشقی هم عاشقی‌های قدیم



حالا دیگر عشق هم مثل باقی قضایا موضوعی شده برای مطالعه و پژوهش؛ روانشناسان برای عشق هم تحلیل علمی ارایه می‌‌دهند، آن را تقسیم‌بندی می‌کنند و نتایج و عواقبش را پیش‌بینی می‌کنند. دکتر شهرام یزدانی که روی مقوله عشق‌پژوهی مطالعاتی انجام داده، تحلیل علمی عشق را یک موضوع جدی می‌داند. او می‌گوید: «در پزشکی، زمانی یک بیماری را بیماری مهمی می‌دانیم که افراد زیادی به آن مبتلا شوند یا عوارض زیادی به جا بگذارد. بررسی کرده‌اند و دیده‌اند که بیشتر از 80 درصد جوان‌های 20 تا 25 ساله، تجربه یک بار عاشق شدن را داشته‌اند و تقریبا حدود یک سوم آنها همان موقع که ازشان سوال می‌شده، عاشق بوده‌اند. از طرف دیگر عشق روی کارایی اجتماعی آدم‌ها تاثیر مستقیم می‌گذارد. مطالعات نشان داده که انواعی از عشق مثل عشق یک طرفه یا عشق نافرجام یا بی‌وفایی معشوق عوارض روانی مشخصی ایجاد می‌کنند. مثلا افرادی که تجربه عشق نافرجام دارند کارکرد تحصیلی‌شان 30 درصد افت می‌کند و کارکرد شغلی‌شان هم 25 درصد کاهش پیدا می‌کند. حالا اگر این عوارض را ضربدر تعداد افرادی کنیم که عاشق می‌شوند، می‌بینم که عشق چه تاثیر اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای دارد. پس عشق اثر دارد و مثل هر چیز موثر دیگری می‌تواند مورد پژوهش قرار بگیرد.»
آنچه می‌‌خوانید نتیجه بعضی از معروف‌ترین پژوهش‌های جهانی درباره عشق است که دکتر شهرام یزدانی در اختیار ما گذاشته است.

صحبت درباره عشق، قدیمی است. از ارسطو و افلاطون گرفته تا ابن‌سینای خودمان که در کتاب قانون یک رساله مستقل درباره عشق نوشته و آن را به عنوان یک بیماری در نظر گرفته و درمانش را شرح داده است. روانشناسان برجسته‌ای مثل زیگموند فروید، کارل گوستاو یونگ و اریک اریکسون هم در تئوری‌های روانشناختی خودشان، بخشی از عملکرد روانی را حول محور عشق در نظر گرفته‌اند.

نسل جدید روانشناسان تجربی هم؛ انسان را موضوع پژوهش‌شان قرار داده‌اند. یک سری افراد عاشق را در نظر گرفته‌اند و پی‌گیری کرده‌اند که عاقبت کارشان به کجا می‌‌رسد یا کارکردهای اجتماعی‌شان را بررسی کرده‌اند و حتی آنها را زیر دستگاه MRI برده‌اند تا ببینند در مغزشان چه اتفاقی می‌افتد.


تقسیم‌بندی عشق

اما نمی‌شود گفت که عشق به خودی خود خوب است یا بد چون عواقب عشق کاملا به نوع عشق بستگی دارد. روانشناسان مختلف طبقه‌بندی‌های متنوعی از عشق ارایه کرده‌اند که یکی از معروف‌ترین آنها، تقسیم‌بندی روبرت اشتنبرگ از عشق است. مزیت این طبقه‌بندی ساده و قابل فهم بودن آن است که باعث شده حتی پدر و مادرها هم بتوانند با استفاده از آن تشخص بدهند که فرزندشان دچار کدام نوع عشق شده و یا خود جوان‌ها وقتی عاشق می‌شوند، بتوانند ببینند عشق‌شان در کدام دسته‌بندی می‌گنجد و عاقبت‌شان به کجا می‌کشد.


عناصر عشق

اشتنبرگ می‌گوید که عشق یک رویداد روانشناختی است که از 3 عنصر اصلی تشکیل شده است.

• شور عشق: این همان حالت شورانگیز و پرهیجانی است که با تپش‌‌های قلب و بغض و تمایل به گریه کردن شناخته می‌شود که موضوع خیلی از فیلم‌های عاطفی همین بخش عشق است. شور عشق خودش دو قسمت است: بخش جسمانی یا همان شهوت و بخش رمانتیک که هیچ ربطی به شهوت ندارد و باعث می‌شود عاشق همیشه دلتنگ باشد، همان حالتی که روی پای خودمان بند نیستیم، وقتی از فرد مورد علاقه‌مان دور هستیم دلمان گرفته است و وقتی به‌ او نزدیک هستیم، فکر می‌کنیم که به زودی از هم جدا می‌شویم و باز هم دلمان می‌گیرد.

• شناخت و صمیمیت: این همان همگرایی ذهنی افراد است که باعث به وجود آمدن رفاقت، همدلی و تفاهم می‌شود.

• تعهد برای تداوم: در این حالت زن و مرد احساس می‌کنند تعهدی به تداوم رابطه عاطفی‌شان دارند یا ندارند. ما به صورت رسمی به این تعهد می‌گوییم ازدواج اما نه ازدواج الزاما تضمین کننده این تعهد به تداوم است و نه عدم ازدواج معادل با عدم تعهد به تداوم است در واقع این یک عنصر، یک مفهموم ذهنی است که ازدواج می‌تواند به آن سندیت بدهد.


7 نوع عشق

حالا بر احساس ارتباط هر کدام از این عناصر، انواع عشق و رابطه شکل می‌گیرد. این عناصر ممکن است هر کدام به تنهایی وجود داشته باشند:

1 در عشق طوفانی یا عشق در یک نگاه، فقط یکی از سه رأس مثلث، یعنی شور عشق وجود دارد، نه شناختی هست و نه تعهدی به تداوم ارتباط.

2 اگر فقط عنصر صمیمیت و شناخت بین دو نفر وجود داشته باشد، بدون شور عشق و تعهد به تداوم، رابطه یک رفاقت صرف است.

3 گاهی اوقات هم از این سه رأس مثلث، تنها تعهد به تداوم است که وجود دارد، مثل زن و مردهایی که بدون عشق و بدون شناخت با هم ازدواج می‌کنند که به این رابطه می‌گویند عشق توخالی. در حالت‌های دیگر ممکن است دو تا از عناصر با هم وجود داشته باشند.

4 وقتی صمیمت و شور عشق با هم به وجود بیایند، یعنی دو نفر همدیگر را بشناسند و احساس پرشوری هم داشته باشند و تعهدی به تداوم رابطه نداشته باشند، عشق رمانتیک یا عشق تابستانی شکل می‌گیرد. در این حالت یک ضلع مثلث شکل گرفته است.

5 وقتی رأس صمیمت را به راس تعهد وصل کنیم یک ضلع مثلث، یعنی عشق رفیقانه به وجود می‌آید. در این حالت زن و مرد همدیگر را می‌شناسند و می‌خواهند رابطه را ادامه دهند. این حالت بین دو همکار و دو همکلاسی می‌تواند اتفاق بیفتد، مثلا صمیمیت بین ماری‌کوری و پیرکوری شاید از همین نوع رابطه بوده است.

6 شکل دیگر عشق، رابطه‌ای است که در آن شور عشق بلافاصله با تعهد به تداوم گره می‌خورد، مثل کسانی که در یک نگاه عاشق می‌شوند و بلافاصله ازدواج می‌کنند. به این نوع عشق، عشق ابلهانه می‌گویند، چون در آن شناخت و صمیمتی وجود ندارد. این هم ضلع دیگر مثلث عشق است.

7 و حالت نهایی، حالتی است که هر سه عنصر همزمان وجود داشته باشند که این عشق، عشق کامل است. در این حال هر سه ضلع مثلث شکل گرفته است.


کدام عشق موفق‌تر است

آمار و ارقام نشان داده از هفت حالت عشق، آن مواردی موفق‌تر است که عنصر شناخت و صمیمیت در آن وجود دارد. بین 80 تا 85 درصد افرادی که در درازمدت ازدواج موفقی داشته‌اند، کسانی بودند که بهترین دوست خودشان را به عنوان شریک زندگی انتخاب کرده‌اند.

منحنی‌های عشق نشان می‌دهند که روابطی که عنصر اصلی‌شان شور عشق است، بعد از وصال یا ازدواج دو جوان 6 ماه تا یک سال بعد به اوج می‌رسند و بین 3 تا 4 سال بعد افت می‌کنند و به حداقل می‌رسند. یعنی شور عشق نه شرط لازم و نه شرط کافی برای خوشبختی زوج‌هاست. از طرف دیگر آمار و ارقام ثابت کرده که عشق‌های اول آدم‌ها، اغلب عشق‌های ناقص و ناپخته‌ای هستند که اگر به ازدواج منجر شوند، در بسیاری از موارد ازدواجی ناموفق خواهد بود.

روانشناسان می‌گویند عشق احساسی است که با گذر زمان یک سیر تکاملی را طی می‌کند و عشق اول معمولا ناقص‌ترین و سطحی‌ترین عشق است. دختر و پسرهای جوان وقتی عاشق می‌شوند معمولا 3 مؤلفه را برای عشق‌شان ذکر می‌کنند که تقریبا هر 3 تا غلط است. آنها گمان می‌کنند که احساس منحصر به فردی را تجربه می‌کنند و هیچ‌کس در طول تاریخ چنین عشق پرشوری نداشته که اشتباه است چون همه همین احساس را دارند. دوم این که فکر می‌کنند فقط عاشق همین فرد هستند و اگر او برود دیگر هیچ‌وقت عاشق هیچ‌کس نخواهند شد. در حالی که آمار نشان داده وقتی یک جوان شانزده هفده ساله یک عشق نافرجام را پشت‌سر می‌گذارد، اگر پسر باشد به طور متوسط 3 سال بعد دوباره عاشق می‌شود و اگر دختر باشد، 5 سال بعد و سوم این که جوان‌های کم‌سن و سال فکر می‌کنند که عشق‌شان ابدی است در حالی که تحقیقات ثابت کرده که در اکثر موارد شور عشق بعد از وصل حدود 6 ماه تا یک سال بیشتر دوام نمی‌آورد و بعد، آن چه باقی می‌ماند صمیمت و رفاقت است.


عشق از نگاه زنان و مردان

طبق نتایج مطالعات مختلف، رویکرد زن و مرد بر عشق متفاوت است. به این ترتیب که مردها زودتر از زن‌ها عاشق می‌شوند و برخلاف تصور عامه مردم شکل عشق در آقایان رمانتیک‌تر و طوفانی‌تر است. طبق آمار 25 درصد مردها و فقط 15 درصد زن‌ها قبل از چهارمین ملاقات‌شان عاشق می‌شوند و 50 درصد خانم‌ها برای اینکه احساس کنند کسی را دوست دارند، به بیش از 20 ملاقات احتیاج دارند. یعنی عشق در خانم‌ها دیرتر شکل می‌گیرد و بادوام‌تر است چون جنس‌اش منطقی‌تر از عشق آقایان است.

منبع: زندگی مثبت


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/11 و ساعت 10:44 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

خاطرات
یک گمنام
شهیدان از همان آغاز ،ساکنان بهشت عدن الهی بوده اند.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 85
بازدید دیروز: 59
مجموع بازدیدها: 225915
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو