سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دانش به خداوند برترینِ دو دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 6

هـ- برخی واکنش‏ها به اعلام حرمت تظاهرات قمه‏زنی
 
به نظر ما قمه‏زنی یک خلاف شرع قطعی بوده و هست؛ این را ما اعلام کردیم و بزرگانی هم حمایت کردند؛ اما بعد دیدیم از گوشه و کنار، کسانی در جهت عکس این عمل می‏کنند!‏ اگر قمه‏زنی اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست!‏ چرا در جاهایی برای این چیزهای بعضاً خرافی انگیزه وجود دارد؟ آنهایی هم که جنبه خرافی محض ندارند، لااقل این مقدار هست که در دنیای امروز، در فرهنگ رایج جهانی امروز، در عقلانیاتی که امروز در داخل خانه‏های ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکس‏العمل نامناسب ایجاد خواهد کرد.‏ اینها از بینات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها "مشکوکٌ فیه"(.‏ آنچه در آن تردید وجود دارد)70 است.‏(.‏ بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبری 27/12/83)71
ما چند سال پیش این‏جا راجع به قمه‏زنی - امری که "بین الغی"(.‏ آنچه نادرستی و بطلان آن آشکار است)72
است- مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند؛ نجابت کردند؛ قبول کردندو مردم زیادی هم پذیرفتند.‏ یک وقت دیدیم از گوشه‏هایی سر و صدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید!‏ معنای "سفینه النجاه و مصباح الهدی" این است که ما عملی را که بلاشک شرعا محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلم و بین است، انجام دهیم؟ باید این روشنگری‏ها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقه‏مند شود.‏(.‏ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/84)73
یک وقتی ما راجع به تظاهرات قمه زنی مطلبی را گفتیم، ازگوشه و کنار صدا بلند شد که با عزاداری امام حسین(علیه‏السلام) مخالف است؛ نه خیر!‏ این مخالفت با عزاداری نیست؛ بلکه مخالفت با ضایع کردنِ عزاداری امام حسین(علیه‏السلام) است.‏(.بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم 19/10/86)74

دریافت تصاویر استفتائات

دریافت تصاویر قمه زنی


 نوشته شده توسط یک گمنام در یکشنبه 87/4/16 و ساعت 12:3 صبح | نظرات دیگران()

هرکس یک روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش کند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر کسى به اندازه تمام زمین طلا انفاق کند، برتر از روزه یک روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعایش مستجاب خواهد بود: یا در دنیابه او عطا خواهد شد و یا براى آخرت او ذخیره مى شود
 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/4/15 و ساعت 11:37 عصر | نظرات دیگران()

افزایش صدای E250 سامسونگ

ستاره مربع 8999 ستاره 8378 مربع و سپس مراحل زیر را دنبال کنید
گزینه H/w test را انتخاب کنید
گزینه audio setting را انتخاب کنید
گزینه iis normal2 را انتخاب کنید و rx vol را انتخاب و برای level ها اندازه را که می خواهید انتخاب کنید و گزینه save را بزنید و از آن خارج شوید

میتونید مراحل افزایش را به گزینه های زیر بگزارید تا بلندگو خش خش نکند.

level 1 =180
level 2 =238
level 3 =280
level 4 =345
level 5 =395
level 6 =452
level 7 =600
level 8 =1000
level 9 =2000
level 10 = 3500
level 11 = 5000
level 12 = 7000
level 13 = 9000
level 14 = 10000


 نوشته شده توسط یک گمنام در پنج شنبه 87/4/6 و ساعت 12:16 صبح | نظرات دیگران()

حرکت جلوتراز ولایت


حرکت جلوتراز ولایت


1_علیرضا پناهیان گفت: صدا وسیمای ما اگر به صورت علنی مردم را به گناه دعوت می‌کرد اشکالش کمتر بود از اینکه اکنون برای گناه زمینه‌سازی می‌کند.
»، علیرضا پناهیان در اولین گردهمایی سراسری مجامع وبلاگ‌نویسی که در سالن اسوه برگزار شد، استفاده از نهادهای فرهنگی همچون آموزش و پرورش و صدا و سیما را در دوران کنونی انفعالی و حداقلی دانست و گفت: برخی کارشناسان ما به جای آنکه ابرو را درست کنند چشم را در می‌آورند و این در اکثر برنامه‌ها مشهود است. می‌گویند کدام برنامه، می‌گوییم بگردید در کدام برنامه نیست. در یک فیلم توبه را به لجن می‌کشند و مذهبی‌ها‌ی ما غافل هستند و در فیلم دیگر برای اینکه ارتباط مرد با یک زن دیگر را تقبیح کنند، بی احترامی مادر به پدر را تبلیغ می‌کنند.
پناهیان فروپاشی بنیان خانواده‌ها را برای صهیونیست‌ها بسیار مهم دانست و علت آن را جلوگیری از تربیت فرزندان در خانواده عنوان کرد و ادامه داد: تولیدات اکثر کارگردانان و نویسندگان ما به گونه‌ای است که انگار از خانواده‌هایی بیرون آمده‌اند که فقط در آن دعوا بوده است و بدین ترتیب رسانه برای عدم پذیرش احکام دینی بسترسازی می‌کند. بعد می‌گویند صدا و سیما که حرامی را حلال نکرده است!
2_حجت الاسلام علیرضا پناهیان، خطیب مشهور و توانمند که چندی پیش در نظرسنجی از مخاطبان صدا و سیما، در میان سایر سخنرانان، به عنوان یکی از پرمخاطب ترین سخنران معرفی شده بود، با دستور یکی از مسئولان سازمان صدا و سیما ممنوع التصویر شد. 
پس از انتقادات صریحی که پناهیان در برخی سخنرانی ها و اظهارات خود در مورد صدا و سیما مطرح کرد، مورد غضب یکی از مسئولان ارشد این سازمان قرار گرفت تا اینکه نتایج نظرسنجی این سازمان که چندی پیش در روزنامه جام جم هم منتشر شد، مشخص کرد که پناهیان یکی از پرمخاطب ترین و محبوب ترین سخنران سیمای جمهوری اسلامی است.
این مسئول سازمان صدا و سیما علاوه بر اینکه مسئولان روزنامه جام جم را به دلیل انتشار نتایج این نظرسنجی که پناهیان در راس آن قرار داشت، مورد بازخواست قرار داد، بلکه دستور ممنوع التصویر شدن این روحانی انقلابی را نیز صادر کرد.
تصویر علیرضا پناهیان که تا چندی پیش سخنرانی هایش به صورت مکرر در ساعات پرمخاطب رسانه ملی پخش می شد، اکنون حتی در کم بیننده ترین ساعات نیز پخش نمی شود و به شبکه های مختلف صدا و سیما گفته شده که تصویر او را تا حد مقدور پخش نکنند.
رسانه ملی در مدت اخیر مورد انتقاد شدید مردم و دلسوزان قرار گرفته، اما روند حذف حضور و جلوگیری از پخش برنامه ها و تصویر و صدای نیروهای ارزشی و انقلابی گویا همچنان قرار است ادامه یابد.
3- سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین پناهیان در مراسم عزاداری بیت مقام معظم رهبری که با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزارشد ،با استقبال پرشور جوانان بسیجی برگزار شد و نشان از تاییدیه رهبری بر سخنان پناهیان بود .
اما براستی صداوسیما چرا دستور به سانسور این شیخ جوان داده است؟ایا تحمل منتقد این قدر دشوار است ؟ایا صدا وسیمایی که در بخش های مختلف ان به ویژه رادیو جوان با حمله به دولت ان را مخالف منتقد می داند!خود نیز تحمل منتقد را ندارد؟ براستی سازمان صداو سیما عملکرد جناحی ندارد ؟تعریف سیاسی بازی چیست؟به راستی حال که این جوان با تایید رهبری در بیت معظم له برای عزاداران سخنرانی نموده است چرا در صدا وسیما سانسور می شود؟
 نوشته شده توسط یک گمنام در یکشنبه 87/3/19 و ساعت 11:43 عصر | نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بستنی

 

پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست . پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد . پسربچه پرسید : " یک بستنی میوه ای چند است ؟ " پیشخدمت پاسخ داد " 50 سنت " . پسربچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد . بعد پرسید : " یک بستنی ساده چند است ؟ "

در همین حال ، تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند . پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد " 35 سنت " . پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت : " لطفاً یک بستنی ساده " . پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت . پسرک نیز پس از خوردن بستنی ، پول خود را به صندوق پرداخت و رفت .

وقتی پیشخدمت بازگشت ، از آنچه دید ، حیرت کرد . آنجا در کنار ظرف خالی بستنی ، 2 سکه ی 5 سنتی و 5 سکه ی 1 سنتی گذاشته شده بود برای انعام پیشخدمت .


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/18 و ساعت 12:23 صبح | نظرات دیگران()

احمد خاتمی:خط امام اطاعت از رهبری است

 

 

آیت الله سید احمد خاتمی گفت: تا زمانی که روحیه استکبار ستیزی باشد خط امام هست و امروز تجلی خط امام، مقام معظم رهبری است و ما تفسیر درست خط امام را از ایشان می‌گیریم، خط امام یعنی اطاعت از خط مقام معظم رهبری. 

 

به گزارش رجانیوز به نقل از فارس آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در مراسم بزرگداشت رحلت حضرت امام که پیش از ظهر امروز شنبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد طی سخنانی گفت: بدون هیچ مبالغه‌ای همه ما مدیون امام هستیم اگر هدایت‌ها ورنج‌های امام نبود امروز این ایران عزیز و سربلند نیز نبود.

 

وی در ادامه افزود: مقام معظم رهبری به عنوان تداوم‌بخش راه امام در هر مقطعی آنچه را که در راستای تداوم خط امام است به عنوان هشدار بیان می‌کنند و خط می‌دهند، ایشان در دیدار با برگزارکنندگان مراسم سالگرد رحلت امام بر پاسداری از مرزهای مشخص شده توسط امام تاکید داشتند.

 

نماینده مجلس خبرگان رهبری به سه شاخصه مهم از مرزهای تبیین شده توسط امام اشاره کرد و گفت: مهم‌ترین و اساسی‌ترین شاخصه خط امام، خدا محوری است، امام نظامی را بنیان گذاشت که تار و پودش خدامحوری و معنویت بود. امام انقلاب ایران را ادامه انقلاب انبیا می‌داند و تاکید دارد که برنامه‌ها و جهت‌گیری‌ها باید اسلامی باشد.

 

وی افزود: اگر قرار باشد که در جهت‌گیری‌های سیاسی بخواهیم اسلام را کنار بگذاریم نتیجه عمل ما طاغوتی می‌شود.

 

آیت الله سید احمد خاتمی در ادامه اظهارات خود افزود: حتی مجمع تشخیص مصحلت نظام اگر بخواهد بنا به ضرورتی حکمی غیراسلامی دهد باید سقف زمانی آن را نیز مشخص کند، متاسفانه جریانی در این کشور دم از سکولاریزم می‌زند و می‌گویند اگر کشور بخواهد درست اداره شود باید سکولاریزم را ترویج دهیم این یعنی انحراف از اندیشه امام و حذف خدا از حاکمیت.

 

وی با اشاره به جایگاه دین در عرصه فرهنگ گفت: جهت گیری ما باید خدایی باشد اینکه سینمای ما در مسیر ابتذال و جذب مشتری به هر قیمتی باشد با خط امام بیگانه است. نمی‌خواهم نام بیاورم اما بعضی‌ها عملا سکولار هستند و به گونه‌ای هفته نامه و ماهنامه منتشر می‌کنند و تحلیل می‌نویسند انگار انقلاب نشده است و انگار جمهوری اسلامی نیست. گاهی چنان برای هنرپیشه‌های طاغوتی که اسلام به آنها رحم کرده و باید به عنوان مفسد فی الارض با آنها برخورد می‌کرد، می‌نویسند که گویی جمهوری اسلامی نیست.

 

سید احمد خاتمی با بیان اینکه جریان سکولاریزم جریان ضد خط امام است، اظهار داشت: آنچه برای ما مهم است حرکت در مسیر خط امام است البته مشکلات و گرفتاری‌ها را باید دید اما احساس می‌کنم که برخی‌ها به کم راضی هستند. مثلا برخی مسئولان دیروز می‌گویند که ایران پوشیده ترین کشور دنیا است، درست است که ما نسبت به بقیه جهان بهتر هستیم اما این حداقل‌ها است. یعنی کشوری که 300 هزار شهید داده است باید اینگونه باشد؟ ما برای حداکثرها انقلاب کردیم نه حداقل‌ها.

 

وی افزود: وضعیت کشور باید به گونه‌ای باشد که وقتی یک خارجی به فرودگاه می‌آید متوجه شود در ام القری اسلامی است و نه در فرودگاه فرانکفورت و لندن.

 

امام جمعه موقت تهران شاخص دوم مرز اندیشه امام را مردمسالاری دینی دانست و افزود: دو ماه قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، نهضت آزادی اعلام می‌کرد که باید جمهوری دمکراتیک اسلامی باشد اما امام بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد تاکید کرد امام آینده ای را می‌دید، جریانی که اکنون هست که دلداده دموکراسی غربی هستند و عمامه به سرهایشان نیز رنگ و لعاب لیبرال دموکراسی غرب را دارند، اما امام مخالف دموکراسی غربی بودند. امام مثل مقام معظم رهبری به مردمسالاری دینی معتقد بودند. ما هرگز نمی‌بینیم که ذره‌ای از حاکمیت مردم بر سرنوشت‌شان در چارچوب قانون کم شده باشد، بعضی‌ها خصوصا کسانی که در انتخابات توفیقی کسب نمی‌کنند این وجهه نظام را نقد می‌کنند می‌گویند میدان را باز کنید تا هر نااهلی وارد مجلس شود در حالی که در همه دنیا فیلتر وجود دارد.

 

وی با اشاره به اینکه قانون انتخابات باید تغییر کند، گفت: اینکه یک کارتن خواب یا اعضای یک خانواده همگی بیایند برای ریاست جمهوری ثبت نام کنند این تمسخر برای نظام به وجود می‌آورد بعد هم می‌گویند شورای نگهبان فلان مقدار رد صلاحیت کرد.

 

خاتمی اظهار داشت: مقام معظم رهبری می‌فرماید ترکیب جمهوری اسلامی ترکیب اتحادی است و نه انضمامی، در ترکیب اتحادی نمی‌توان اجزا را از یکدیگر جدا کرد نه اسلام را می‌شود از جمهوریت جدا کرد نه جمهوریت را از اسلام.

 

وی به سومین مرز تبین شده از سوی امام اشاره و آن را مبارزه با استکبار جهانی عنوان کرد و گفت: چه کسی جز امام بنیان گذار شعارهای مرگ بر آمریکا بود؟ برخی‌ها تحلیل می‌کنند که اوضاع تغییر کرده، سوال ما این است که آیا شیطنت‌های آمریکا کمتر شده است؟ اظهارات و توطئه‌های آمریکا هر لحظه علیه ما بیشتر می‌شود.

 

آیت الله سید احمد خاتمی افزود: تا زمانی که روحیه استبکارستیزی باشد خط امام هست و امروز تجلی خط امام مقام معظم رهبری است و ما تفسیر درست خط امام را از ایشان می‌گیریم، خط امام یعنی اطاعت از خط مقام معظم رهبری.


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/11 و ساعت 11:32 عصر | نظرات دیگران()

ترویج فمینیسم افراطی در برنامه ظهرگاهی شبکه 4 سیما

 

 

برنامه "اردیبهشت" که هر روز ظهر از ساعت 12 تا 13 از شبکه چهارم سیما پخش می شود، به صورت افراطی به مباحث فمینیستی و روشنفکری در حوزه زنان دامن می زند.

 

به گزارش رجانیوز، مخاطب این برنامه با توجه به ساعت پخش آن، اغلب بانوان خانه دار هستند و طرح این مباحث برای این طیف خاص از جامعه، می تواند آثار منفی در پی داشته باشد.

 

به عنوان نمونه مجری زن این برنامه در برنامه روز شهادت حضرت زهرا(س)، در سؤالی از میهمان برنامه پرسید: مگر مردها لباس زمان صدراسلام را اکنون بر تن می کنند که ما زنها از چادر آن زمان استفاده کنیم؟که میهمان برنامه نیز نتوانست پاسخ کامل و جامعی به این سوال بدهد.

 

این در حالیست که مجری این برنامه در طرح شبهات، جهت دهی و جمع بندی مباحث به سمت دیدگاههای افراطی فمینیستی نقش اساسی دارد. وی از نزدیکان زهرا شجاعی رئیس مرکز امور زنان ریاست جمهوری در دولت سابق و با گرایشهای تند فمینیستی است.

 

پخش برنامه های زنده و عدم مدیریت و کنترل مباحث مطروحه، دامن زدن به مباحث روشنفکری و شبهه زا بدون پاسخ دقیق به این شبهات در این شبکه به ویژه از سال گذشته با تغییر مدیر این شبکه افزایش یافته است.

 

رهبر انقلاب در دیدار آذرماه 83 با مسئولان صداوسیما تأکید کرده بودند: برنامه‏ی دینی باید نسبت به دین شبهه‏زُدا باشد، نه شبهه‏زا. من گاهی بعضی از بیانات دینی را از تلویزیون یا از رادیو گوش می‏کنم و می‏بینم شبهه ایجاد می‏کند! حدیث سستی، حرف نامعقولی، مطلبی که در جمع مثلاً بیست نفری یا پنجاه نفره‏ی یک عده مؤمنِ مخلص، گفتنش خوب است و ایمان آنها را زیاد می‏کند، در سطح میلیونی مردم به زبان آوردن، جز این‏که ایمان عده‏یی را سست و در ذهنشان تردید ایجاد کند، هیچ فایده‏ی دیگری ندارد. از این چیزها باید پرهیز کرد. بیان دینی و تبیین دینی باید شبهه‏زدا، روشن، قوی، هنرمندانه و متنوع باشد؛ شبهه‏زا و کلیشه‏یی نباشد. بیان دینی باید در همه‏ی سطوح، صحیح باشد. درست است که ما تبیین دینی را در سطح نخبگان، در سطح متوسط، در سطح پایین و در سطح کودکان داریم، اما همان چیزی که در سطح کودکان است، مطلقاً باید صحیح باشد. شما در کلاس اول به بچه یاد می‏دهید دو بعلاوه‏ی دو، می‏شود چهار؛ وقتی هم که بچه به منتهاالیه قله‏ی ریاضیات و دانش ریاضی می‏رسد، باز هم دو بعلاوه‏ی دو، می‏شود چهار؛ تغییر پیدا نمی‏کند. بنابراین آنچه در زمینه‏ی دین به کودک یا به انسانِ عامی تفهیم می‏کنیم، مطلقاً نباید غلط باشد تا بعد در ارتقاء معرفت دینی ببیند آن حرف، نادرست بوده است؛ نه، باید درست گفت؛ منتها ساده. بنابراین، حرف دینی در همه‏ی سطوح باید صحیح باشد.

 

 



 نظرات کاربران
چه عجب بالاخره کسی به خود جرات داد از این برنامه انتقاد کند این برنامه چیزی جز از بین بردن حقوق اسلامی شوهر و حریم امن خانواده ترویج فمینیسم و مردستیزی کارکردی ندارد زنده باد زن مدرن امروزی زتده باد آقای ضرغامی!
این خانم-مجری- هم مثل تهمینه میلانی فکر میکند به خانم ها در جهت احقاق حق کمک میکنند اما در واقع خیانتی است که اثر خود را در درازمدت نشان میدهد. در مورد این برنامه که عقده گشایی مجریست مدیریت تلویزیون باید پاسخگو باشد.
در مورد این برنامه که عقده گشایی مجریست مدیریت تلویزیون باید پاسخگو باشد.
خیلی ممنون از اطلاع رسانی سایت شما
نمی تونید جوابش رو بدید
خیلی از برنامه های صدا و سیما مشابه این برنامه است دیگه چه فرقی میکنه خودمان با دست خودمان ارزشها را داریم نابود میکنیم
به عنوان یک شهروند جانباز واقعا برای عملکرد جناب آقای مهندس ضرغامی متاسفم. تاسف از این باب که ایشان علیرغم تمامی تلاشهایشان بدلیل عدم جامع الاطراف بودن و نبود نگرش محیطی مناسب و موثر باب برنامه هایی ازین دست در دوران مدیریت ایشان بازشده و ادامه دارد.
مدیر این شبکه بیشتر به فکر خود و لابی های سیاسی است تا مدیریت بر شبکه!
سلام . جواب این سوال خیلی ساده است !!!! مگر زنهای ما هم مثل زمان صدر اسلام چادر سر می کنند ! کسی که جواب این سوال رو نداده تحقیقی در مورد حجاب زنان در صدر اسلام نداشته ! حجاب زمان صدر اسلام و زنان عرب در ان زمان 18 تکه بوده است. در داستان کربلا هم که می گویند از سر بانو زینب محجر برداشته شد این نیست که کسی موی ایشان را دیده باشه. یکی از ان 18 تکه ظاهرا برداشته شده.


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/11 و ساعت 10:58 عصر | نظرات دیگران()

سکانس اول:
- روز – داخلی – اتاق دکتر قانعی بیمارستان ساسان
من یک شیمیایی ام.
باور کنید.
مجبورم نکنید قسم بخورم.
ولی من هم یک شیمیایی ام.
با همه جوانبش.
شاید هم بدتر.
چیه؟
به سرفه های ناکرده ام شک کردید؟
یا به تاول های باد نکرد? روی دست و پایم!
یا به این که مثل فلانی، هنرپیش? خوبی نیستم، گیس هایم را بلد نمی کنم و یا روی ویلچر، خود را کج نمی کنم و روز بعد در فلان فیلم سینمایی نمی دوم؟
ولی باور کنید من هم سُرفه می کنم.
شب ها که همه خوابند.
دست خودم نیست.
می پرسی چرا فاصل? ما با فرزندان مان زیاد است؟
خب معلومه همین سرفه های شبانه است.
من هم که صبح زود باید از خواب ناز و رختخواب گرم دل بکنم و به مدرسه بروم، وقتی نصفه شب پدرم با سُرفه های سنگینش، مثل خمپاره 120 بترکد و شیشه های خانه را بلرزاند، از خواب بپرم، خب معلومه از دستش عصبانی می شوم و می روم جای دیگری می خوابم تا صدای تند و زمخت سُرفه هایش را نشنوم.
من هم وقتی می خواهم درس بخوانم برای کنکور و دانشگاه، وقتی پدرم صدای تلویزیون را تا ته زیاد کند و با "سعید حدادیان" همراه شود و با خود بگرید و بخواند:
"یاد امام و شهدا ... دلو میبره کرب و بلا..."
اعصابم می ریزه به هم. بلند می شوم می روم خان? دوستم درس بخوانم.
خب فکر می کنید این جوری رابطه مان نزدیک تر و بیشتر می شود؟
خون؟
خب بله من هم خون بالا می آورم. ولی ...
ولی دفع? قبل که حالم خیلی خراب شد، دکتر قانعی متخصص جانبازان شمیایی دم مرگ! جوابم کرد.
شاید ... شاید که نه. مطمئنا – مثل همیشه – فکر کرد می خواهم زور بزنم تا "درصد جانبازی" ام را بالا ببرم تا مثل رفیق همرزمم، بنیاد جانبازان را غارت ... نه این زشته، جارو کنم!
هرچی گفتم:
- آخه آقای دکتر قربونت برم ... من خون سرفه می کنم ...
خون سرد رویش را آن طرف کرد که نگاهش در چشمم نیفتد و گفت:
- آسمه آقا ... آسمه ...
- خب دکتر جون مگه نمی گی آسمه، نباید درمونش کنی؟
- نه عزیزم، شما برو ببین توی فامیلتون کی آسم داره، از اون گرفتی ...
- پس درمان چی میشه؟
- اول برو ببین از کجا آسم گرفتی ...
- ولی دکتر ... من توی والفجر 8، کربلای 5، کربلای 8 شدیدا شیمیایی شدم ...
- خب برگ? بیمارستانیت کو؟
- برگه کدومه دکتر ... من که اون موقع دنبال تاییدیه واس? امروز نبودم.
- خب همین دیگه ... برگه تاییدیه مجروحیت شیمیایی ندارین ... تا چیزی میشه می گین جانبازین ...
- ولی دکتر ...
- گفتم که آقا جون شما آسم دارین ... برو بذار به جانبازای عزیز برسیم ...
اصلا نگذاشت بگویم که من خودم جانباز 35 درصد هستم و 50 ماه هم جبهه بودم. اگر قرار بود چیزی بهم تعلق بگیرد، تا حالا گرفته بودم.


**********

سکانس دوم:
- روز – داخلی – وسط اتوبوس – میدان توپخانه
یک عصر سرد و تلخ زمستان، توی میدان توپخانه، مقابل "پشت شهرداری" که همه جور فیلم و سی دی و ... توش پیدا میشه، با پسرم نشستم توی اتوبوس. کنار من جا نبود، اون نشست روی صندلی آن طرفی.
مردی سیه چرده، با موها و ریشی بسیار بلند، فِر و تاب خورده، سیاهِ سیاه که از چرک و کثافت روی هم تنیده بودند، نشسته بود کنار پنجره و به رهگذرانی که با تعجب از مقابلش می گذشتند، می خندید.
از بس هَپَلی و کثیف بود، کسی کنارش نمی نشست.
من ولی، از بس خسته بودم و کمرم درد می کرد – البته هیچ ربطی به جانبازی و جبهه ندارد – بالاجبار نشستم کنارش.
خیلی بو می داد. لباس هایش که معلوم بود مثل بدنش، حداقل یکی دو سالی می شد "مشکین تاژ" و "صابون عروس" و "شامپوی اَوِه" به خود ندیده اند، به سیاهی می زدند. سیاهی چیه، لب? آستین ها و یقه اش، مثل چَرم برق می زدند. از بس چرک و سیاه شده بودند. 
انگشتانش را که لای ریش و موهایش برد، کلی حیوان ریز و درشت از آن جنگل پُرپُشت گریختند. لای ناخن های بلندش که از بیل هم یک همچین بلندتر بودند، می شد همه نوع غذا را یافت. قورمه سبزی، پیتزا، قیمه، چلوکباب ... البته بیشتر بوی سطل زبال? خان? من و تو را می داد.
نگاه متعجبی به من انداخت و نیشخندی زد. کمی خودم را کشیدم کنار که بو و کثیفی اش اذیتم نکند. خنده اش جمع شد. معلوم بود از این کارم خیلی بدش آمد.
نمی دانم چرا، ولی برایم قابل احترام بود. احساس گناه کردم. حالم گرفته شد. برای این که اشتباهم را جبران کنم، خودم را کمی به طرف او کشیدم. ولی این بار، او خودش راکشید کنار. چسبید به پنجر? اتوبوس. خنده ای کرد و پس از نگاه معناداری که به بالا و پایین من انداخت، صورتش را آورد جلو. لازم نبود من خودم را عقب بکشم. خودش مواظب بود تا ریش کثیفش به محاسن نرم و شانه کرد? من نخورد. دهانش را - که همه جور بوی نامطبوع و غیر بهداشتی ای از آن به مشام می رسید - آورد دم گوشم و گفت:
- بچ? جنگی؟
جا خوردم. یعنی چی؟ به این چه مربوط که من بچه جنگم یا نه. اصلا این اصطلاح را هر کسی بلد نیست. خب می توانست بپرسد:
- بسیجی هستی؟
یا نه، بگوید: "حزب اللهی هستی؟"
که قیافه ام کاملا نشان می داد که بله. این دیگر نیازی به سوال نداشت. ولی ...
- گفتم بچ? جنگی؟
دوباره پرسید. دست خودم نبود. آرام گفتم:
- آره چطور؟
شاید اگر طرف دکتر بود، یا رئیس بنیاد جانبازان، خیلی محترمانه می گفتم:
- بله برادر عزیز امری داشتید؟
ولی من به او گفتم "آره".
الان این را می گویم. چون احساس گناه و بی عدالتی می کنم. چرا با او، مثل بقیه برخورد نکردم. مثل رئیسم. مثل دکتر. مثل فلان مهندس. مثل فلان سردار ...
سردار ... سردار ... سردار ...
امروز که دیگر سردار نداریم!
سردارها، یا دکتر می شوند یا شهردار!
اصلا آن روز هم سردار نداشتیم.
سردارها همه برادر بودند:
برادر رضایی، برادر امینی، برادر کوثری، برادر قالیباف، برادر صفوی ...
هیس س س س س
مثل این که مسواک نزدم.
دارم حرف های بودار می زنم.
داشتم از هَپَلی و خودم در میدان توپخانه می گفتم.
گفتم که هَپَلی از من پرسید که بچ? جنگ هستم؟
من هم آرام در جوابش گفتم:
- آره چطور؟
که او خندید و گفت:
- جانباز چند درصدی؟
بیشتر تعجب کردم. من که نه دست و نه پایم قطع بود و یا چشمم از حدقه درآمده بود که بفهمد جانبازم. سرفه که هم نمی کردم.
دکترهای متخصص! بعد از کلی مثلا معاینه و مشاهد? برگه های صورت سانحه و بیمارستانی، به این سادگی "جانباز" بودن ما را تشخیص نمی دهند!
ولی در جوابش گفتم:
- 35 درصد چطور مگه؟
پِکّی زد زیر خنده و دهانش را کاملا به گوشم چسباند و گفت:
- من 50 درصدم ...
جا خوردم. 50 درصد؟ اینم این هَپَلی؟
گفتم: "خب خدا خیرت بده ..."
یک آن شدم مثل کارمندان بنیاد جانبازان، مثل دکتر قانعی ... مثل رئیس ...
- اجرت با سیدالشهدا ...
خندید و گفت:
- تعجب کردی؟
گفتم: "نه ... واسه چی تعجب کنم؟"
- چرا تعجب کردی. کربلای پنج بودی؟ سه راه مرگ رو بلدی؟ اون جا ترکش خوردم. لشکر 27 بودم. ترکش خورد کنار قلبم. گازم خوردم. کم نه ... دکترا دیگه از بس "کورتون" و "مورفین" بهم تزریق کردن، اونا خسته شدن ... ولم کردن ... گفت برو راحت باشه ... منم راحت شدم ... واس? خودم حال می کنم ...
- یعنی چی راحت شدی؟ آخه این چه سر و وضعیه؟
- مگه من چِمِه؟ خیلی هم خوش تیپم ... یارو کلی پول خرج می کنه و کت و شلوار شیک و گرون می خره که همه توی خیابون نگاش کنن، خب من دیگه اون هم پول نمی دم، عوضش منو بیشتر از اون نگاه می کنن ...
.......
ببخشید. دیگه نمی توانم بنویسم.
اذان مرحوم موذن زاده از رادیو جوان، برای ما "پیران امروز و شیران دیروز"! پخش می شود.
نباید از فضیلت نماز اول وقت غافل شوم.
این خاطر? تلخ را بعد هفت – هشت سال نوشتم.
طاقت تکرارش را نداشتم.
دیشب، سرفه امانم را بُرد. یاد دکتر قاتعی افتادم. خدا خیرش بدهد. اجرش با سیدالشهدا!
یاد "احمد پاریاب" فرماند? شیر و دلیر گردان شهادت، که فقط اگر لحظه ای سُرفه سراغش نیاید، برایش عروسی است و خوشی ای وصف ناشدنی.
اصلا بحثم چیز دیگری بود. اگر حال داشتم و شکر خدا دوباره فردا شب سُرفه حالم را جا آورد، سکانس سوم و اصل مطلب را برایتان می نویسم.
می خواهم ثابت کنم که من هم جانبازم. آن هم از نوع شیمیایی اش!
ولی هیچ وقت اجازه نمی دهم هیچکس من را برای گرفتن وام کلان از بانک جهانی، نردبان کند.
اصلا تلویزیون امثال ما را نمی شناسد. آنها ...
ولش کنید. بگذارید برای مطلب بعدی. حرف مهم تری دارم.
فقط به شرطی آن را می نویسم که برای این مطلب، یک چیزی بنویسید.
منتظرم
راستی:
- دیگر به هَپَلی ها بد نگاه نکنیم ... شاید آنها خیلی بهتر از من و تو، سه راه مرگ را بلد باشند!


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/4 و ساعت 1:2 صبح | نظرات دیگران()

1-ای لشگر صاحب زمان                        play download
2-برخیزید ،ای شهیدان راه خدا play download
3-ای جوهر شرف play download
4-کاروان play download
5-محمد نبودی ببینی play download
6-کجایید ای شهیدان خدایی play download
7-خجسته باد این پیروزی play download
8-ای بسیج، ای سرافرازان play download
9-خورشید از افق دمیده بنگر play download

 


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/4 و ساعت 12:26 صبح | نظرات دیگران()

1-فرمان رسیده از خمینی رهبر ایران         play downlaod
2-خوزستان play downlaod
3-کو شهیدان ما play downlaod
4-ای برادر که در سنگری تو play downlaod
5-ای خواهران،ای مادران play downlaod
6-هویزه play downlaod
7-پاسداران رزمنده قهرمان play downlaod
8-سبکبالان خرامیدند و رفتند play downlaod
9-ای لشگر صاحب زمان play downlaod
10-آوای لبیک شنیدم play downlaod
11-سوی دیار عاشقان play downlaod
12-بپا ایا دلاوران play downlaod
13-هیهات من الذله play downlaod
14-با نوای کاروان play downlaod
15-یا حسین بر جبین ها بسته play downlaod
16-کربلای جبهه ها یادش بخیر play downlaod
17-ذوق و شوق نینوا کرده دلم play downlaod
18-کربلا منتظر ماست بیا تا برویم play downlaod
19-چهارمین سالگرد امام play downlaod
20-شیعه play downlaod
21-نیزه شکسته play downlaod
22-ای لشگر حسینی play downlaod
23-در باغ شهادت play downlaod
24-جان به کف play downlaod
25-بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت play downlaod
26-هر که دم از کرببلا می زند play downlaod


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/3/4 و ساعت 12:21 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4      >
درباره خودم

خاطرات
یک گمنام
شهیدان از همان آغاز ،ساکنان بهشت عدن الهی بوده اند.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 33
مجموع بازدیدها: 225706
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو