سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 فروردین 10

اینجا دلم برای آسمان تنگ می شود ...

اینجا مناطق عملیاتی جنوب و تجلی گاه ایمان و استقامت، زیارتگاه میلیونها عاشق شیفته است.اینجا دلم برای آسمان تنگ می شود ...

، آن روز که توفانی از تجاوز بارید همه غافلگیر شدند ولی دیری نپایید که با همت مردان رزم، سدی از عشق و خشم، تجاوز را مجال پیشروی نداد. سلاح ها بیرون کشیده شد و مشتاقان کربلای معلی با پیشانی بندهای سبز و سرخ خود با نوای "ای لشکر صاحب الزمان، آماده باش" به سرزمین تفتیده خوزستان شتافتند.

این سرزمین زیبا محل عروج پاکترین انسانهای زمانه خویش است و به عشق حضور آن خونین تنان، همیشه سبز است و هر ساله زیارتگاه میلیونها عاشق شیفته از اقصی نقاط کشور است.

سوخته دلانی که با وضو پا در حریم عشق می گذارند تا تجلی ایمان و استقامت وفداکاری فرزندان و برادران خویش را از میان سنگرهای به جا مانده و بقایای آثار جنگ نظاره گر باشند.

آنان که آن روزها نبودند و آنان که بودند همه با هم با شوقی وصف ناشدنی به سوی این مناطق در حرکتند. یکی به شوق تجدید خاطرات و دیگری به ذوق حضور و لمس رشادتها و دلاورمردیهای مردان مرد.

- قرارگاه لشکر41 ثارالله:

اگربسیجی ها و شهدا نبودند آنچه می ماند پادگانی بود با زمینهایی خشک و سوله هایی معمولی، اما این قرارگاه سالها با بسیجی ها و شهدا زیسته و از آنها روح گرفته است و بوسه های خود را بر قدمهایی زده که استوارتر از عزم آنان را زمین به یاد ندارد پس جا دارد که این قرارگاه، زیارتگاه عشاقی باشد که از قافله شهدا جا مانده اند.

- هویزه:

هویزه از نخستین مکانهایی است که دشمن بعثی در آغاز جنگ آنجا را به اشغال در آورد و با تجاوز به جان و مال و ناموس مردم به آنها هتک حرمت کرد. درعملیات هویزه در 15 دیماه سال 59 رزمندگان از این منطقه نفوذ کردند و به محل استقرار دشمن در جنوب کرخه کور هجوم بردند و 800 نیروی عراقی را که تا آن روز جنگ بی سابقه بود، اسیر کردند اما با خیانت بنی صدر در دستور به عقب نشینی ارتش، نیروهای خط مقدم عملیات در محاصره قرار گرفتند و نزدیک به 70 تن از آنها از جمله سید حسین علم الهدی فرمانده سپاه هویزه در این مکان مقدس به خاک و خون کشیده شدند.

- یادمان شهدای فتح المبین:

در اولین روزهای جنگ دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه با شکل گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی (عج) در سال 1360 مقدمه اجرای فتح المبین شد. در جریان این عملیات تعدادی از نیروهای اسلام که قصد رخنه به سنگرهای دشمن در شیارهای المهدی، شیخی و شلیکا را داشتند با سنگرهای کمین دشمن درگیر شدند که منجر به شهادت تعدادی از رزمندگان اسلام شد. مزار شهدای گمنام عملیات فتح المبین و سنگرها و شیارهای به جای مانده از آن زمان، بیانگر حماسه ای است که شیر مردان الهی در آنجا خلق کردند.

- پادگان دوکوهه:(مهمترین پایگاه آمادگی رزمندگان اسلام در منطقه جنوب در دوران دفاع

مقدسٍ)

سلام دوکوهه، تو پادگان نیستی، تو قطعه ای از کربلایی چرا که یاران عاشورایی سیدالشهداء را به قافله او رسانده ای، دوکوهه در خاطر تو هنوز خاطرات اعزام نیروها از لشکرهای متفاوت باقی است، اگرچه دیگر خاک تو قدمگاه این کربلائیان آخرالزمان نیست....

- فکه:

فکه نیز همچون هویزه ساحت رشادت است و شهادت. نام فکه بوی غربت و مظلومیت می دهد، بوی عملیات والفجر مقدماتی، بوی والفجر1. فکه جنازه عزیزانی را روی رملهای داغ و شنهای روان خود جای داده که پس از نبردی سخت در محاصره دشمن افتادند. اما این منطقه بعد از جنگ نیز لاله هایی از گلزار ملت غیور ما را چیده از جمله: شهید سید مرتضی آوینی که در تاریخ 20 فروردین سال 1372 در حال فیلم سازی از تفحص این منطقه توسط مین به شهادت رسید و راه شهیدان را لبیک گفت. به گفته سید شهیدان اهل قلم "پندار ما این است که مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند"

- تنگه چزابه:

فکه توسط جاده ای به تنگه چزابه متصل می شود. دهانه این تنگه که یکی از پنج معبر اصلی هجوم ارتش عراق به خوزستان بوده 1/5 کیلومتر است و از نظر نظامی بسیار مهم و استراتژیک است.

- دهلاویه:

روستایی در غرب سوسنگرد است که در جریان هجوم دشمن، پس از 10 روز دفاع سرسختانه در تاریخ 24 مهرماه سال 59 اشغال شد. تلاشهایی برای آزادسازی این مناطق اشغال شده توسط رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید چمران انجام شد که سرانجام در تاریخ 27 مهرماه 60 در عملیاتی به نام آیت الله مدنی، دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی این روستا یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس ایران) به همراه تنی چند از همرزمانش است.

- اروند کنار:

این منطقه شاهد یکی ازموفق ترین و بزرگترین نبردهای دوران دفاع مقدس بود. در عملیات والفجر 8 در تاریخ 20 بهمن ماه سال 64 غواصان خط شکن  شبانه از اروند گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند که این عملیات ضربه مهلکی به کمر ارتش بعثی وارد کرد.

- شلمچه:

این منطقه مرزی در منتهی الیه غرب خرمشهر واقع شده است و نزدیکترین نقطه مرزی به بصره است. شلمچه یکی از محورهای هجوم دشمن در 31 فروردین سال 59 به خرمشهر بود. اگرچه خرمشهر در عملیات بیت المقدس آزاد شد اما با توجه به اهمیت نظامی شلمچه، دشمن به سختی از آن دفاع کرد و آن را در اشغال خود نگه داشت اما سرانجام رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای 5 در دی ماه 1365 این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند.

- مسجد جامع خرمشهر:

این مسجد سمبل مقاومت خرمشهر شناخته می شود زیرا در طول 34 روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیروهای مردمی بود و همه هماهنگی ها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت می پذیرفت. این مسجد به رغم آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش دشمن قرار داشت تا آخرین روز مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی خرمشهر بود، مامن و پناه نیروهایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد 1361 شاهد اشک شوق و شادی توام با سجده شکر رزمندگان اسلام شود.

و در آخر...

من کجا و تو کجا که شنیدم قطره های خونت با همین خاکهای شلمچه یا فکه، یا شاید با آبهای اروند همراه شد تا من را که بعد از سالها به زیارت تو کشانده، هشدار دهد و کسی از درونم فریاد بزند که: های! میدانی فاصله خونی که در رگ توست با آن قطره های خون در چیست؟

من کجا و تو کجا که شنیدم چقدر راحت چشمت را به زرق برق چراغهای شهر بستی! چراغهای چشمک زنی که مردمش را از نگاه به آسمان بازمی داشت و اما تو دنبال ستاره ها بودی وهمین بود که خودت هم یکی از ستاره های آسمان شدی. من کجا و تو کجا که شاید در یک لحظه ملکوتی به قشنگی تمامی عمر آدمها، کوله بار گناهانت را زمین گذاشتی و در یک لحظه عهدی بستی و تمام شد و همه چیز از همین یک لحظه شروع می شود، لحظه هایی که شاید یک چشم برهم زدن بیشتر طول نکشد، اما چشمه ای در قلب آدمها می جوشانند که سعادت عمری را رقم میزند، لحظه ای که میثاق میبندی که همان باشی که او می خواهد.

وقتی بر خاکی که روی آن افتاده بودی قدم می زدم، با تو پیمان بستم کوله بار گناهانم را همانجا روی زمین بگذارم و همان میثاقی را ببندم که تو با خدا بستی. هنوز کلام پیر جماران را از یاد نبرده ام که گفت جنگ ما تمام نشده است، جنگ ما جنگ حق و باطل است و تا پایان تاریخ ادامه خواهد داشت و من هر روز در کشاکش زندگی معنای این کلامش را در می یابم، در جنگی که هنوز تمام نشده است با مسئولیتی شاید هزاران بار سنگین تر. گاهی که بارسنگین این مسئولیت را بر دوشم احساس می کنم دلم برای آسمان تنگ می شود.

و تو میدانی که در این زرق و برق شهرها پیمودن راه آسان چقدر سخت است.


 نوشته شده توسط یک گمنام در جمعه 87/2/20 و ساعت 9:0 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2      
درباره خودم

خاطرات
یک گمنام
شهیدان از همان آغاز ،ساکنان بهشت عدن الهی بوده اند.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 17
مجموع بازدیدها: 225264
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو