سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
همنشین پادشاه همچون شیر سوار است ، حسرت سوارى او خورند و خود بهتر داند که در چه کار است . [نهج البلاغه]
 
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 6

بسم المعشوق


 


 


 

خواستم بگویم صداقت فوق محبت است ...


 

اگر کسی رفاقت را با موضوع محبت جلوی صداقت انداخت بازنده بازی زندگیست...


 

مواظب باش پوست موز زیر پای دلت نباشد ...


 

چه دلت بیاید و چه دلت نیاید لیز می خوری و محکوم می شوی به سرنگونی ...


 

عزیز!


 

درد من درد با تو بودن یا نبودن نیست ...


 

درد من درد خداست ...


 

و دغدغه خدا در روی زمین برای خودش توحید و برای من و توعبودیت میباشد...


 

به درد خدا می خوری یا نه ... ؟!


 

من دوست دارم که تو در اردو گاه الهی


 

مرد در گیری در جبهه تقابل


 

تکوینی عالم بین حق و باطل به نفع خاکریز حق باشی ... .


 

چرخ ارابه قدرت خدا در آفرینش باید روان بچرخد ... .


 

تو چه می گویی و چه می خواهی و چه می کنی ؟!!


 

من نیامده ام تملق تو را بگویم و بی خودی قربان و صدقه ات بروم ... .


 

خوبی برای همه کس در ابتلای به بلای الهی است... .


 

من تو را مرد خدا می خواهم ... هیچ چیز دیگر را هم جز این قبول ندارم ... .


 

هستی یا نیستی ؟!!!


 

آنکه با تو بنای عشق بازی را دارد ولاف رفاقت میزند و می خواهد تو


 

را به رشوه ای به نام هدیه ولو به طعم دین و رنگ بدل خدا،معامله کند ، دارد به تو خیانت می کند و به جای خدا تو را به خویش معتاد میکند .......


 

این وسط تکلیف من را روشن کن خدا پرستی یا آدم پرست ؟!!!


 

اگر شیر سر زمین تو حید هستی یا علی ...!!!


 

این تو و این میدان حدود و احکام و تکالیف خدا وند و حماسه و ولایت ....


 

آقا امیر المومنین علی (علیه السلام ) که تو را برای یک ابدیت به می خواند....


 

اگر اهل لاس زدن و هوس بازی و خوشگذرانی هستی و با لعاب دین وآستر تظاهر به تقوا می خواهی کثافت باطن آنرا ماست مالی کنی آن هم امریست علی حده .....


 

تازه آنوقت کار ما شروع میشود... برمن و سایر نو جوانان و جوانان وغیرتمندان پاک و نورانی ولایتی و بسیجی و هیئتی واجب می شود تا نفس داریم با تو و آفات پیرامون تو بجنگیم که در سرزمین خدا فساد نکنی ....


 

مدتی است که خیلی نا را حتم ....


 

به چشمان خودم می بینم که داری به اسارت میروی ....


 

تو در این سلسله نه اولینی و آخرین هم نیستی ....


 

بترس از خدا


 

از آدم ربا ها و بچه دزدهای خیابان و کوچه های دلفریبی بترس ....


 

نگرانت هستم ...


 

من از آدم لوس و ننر و قرتی خیلی خیلی خیلی بدم می آید ....


 

کسی که تورا اینگونه می خواهد خائن است ....


 

می فهمی ؟!!!


 

خائن !


 

هر کس که می خواهد باشد! و هر اسمی که می خواهد داشته باشد !


 

دلاوری و مردانگی و غیرت و نترسی و و معرفت و عبادت و شهادت وعلم وادب همگی خاص بندگان خداست و خاص الخاص هنر شیعیان بسیجی امیر المومنین علی (علیه السلام ) از شهدای رفته گرفته تا شهدای مانده است ....


 

و اینها خرجی خداست و نه هیچ کس دیگر....


 

اصلا دوست ندارم آدم زده شوی ....


 

افکار و احوال و رفتارت را باز تعریف کن و گرنه بلغ ما بلغ ....


 

این آخرین باریست که گفتنی ها را می گویم....


 

و از این به بعد هر چه باشد عمل است ....


 

دیگر خود دانی ....


 نوشته شده توسط یک گمنام در شنبه 87/6/9 و ساعت 12:26 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

خاطرات
یک گمنام
شهیدان از همان آغاز ،ساکنان بهشت عدن الهی بوده اند.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 33
مجموع بازدیدها: 225718
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو