• وبلاگ : خاطرات
  • يادداشت : عكس 2
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    وبلاگ زيبايي است.مخصوصا بخش افكار + .

    +++++++++ باشيد.

    .

    تا کي به تمناي وصال تو يگانه

    اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه

    خواهد به سرآيد شب هجران تو يا نه

    اي تير غمت را دل عشاق نشانه

    12 قرن است که مي گذرد،و چشم ها هنوز انتظار ديدن تو را دارند. هر روز کساني به اميد ديدار تو پا در اين جهان مي گذارند و هر روز هزاران نفر در نبودنت چشم مي بندند.

    12 قرن است که نت هاي موسيقي بر روي صفحه کاغذ مي چرخند و از نيامدنت مي گويند.

    12 قرن است که همه منتظراند. منتظر يک طلوع مشرقي، منتظر يک صداي پر طنين، منتظر قدم هايي از جنس آينه و منتظر.....

    12 قرن است که گل هاي نرگس تو را بهانه مي کنند براي شبنم صبحگاهي خود. بيدهاي مجنون تو را بهانه مي کنند براي عشقشان.

    12 قرن است که چشم ها به يک سو نگاه مي کنند و 12 قرن است که جمعه ها به اميد ديدارت آغاز و با اشک نديدنت پايان مي يابند.

    12 قرن، عمر من به نيم قرن هم نمي رسد اما برايت از 12 قرن گفتم. مي داني چرا؟ برايت مي گويم. چون عاشقي و حرف عاشق را مي فهمي.

    از 12 قرن برايت گفتم .اگر به اندازه اش عمر ندارم به اندازه اش خاطره دارم از نيامدنت . به اندازه اش گل هاي و درخت ها را برايت منتظر کردم، به اندازه اش عاشق سراغ دارم عاشقان بودنت، به اندازه اش شوق سراغ دارم براي ديدنت، به اندازه اش اشک سراغ دارم براي نبودنت، به اندازه اش ذوق سراغ دارم براي جمکران ديدنت و به اندازه اش.......

    مي داني چه مي خواهم بنويسم. اما جرئت نوشتن ندارم.باشد حرف هايم براي دلم تا اگر روزي آمدي براي گفتن با تو حرفي داشته باشم.

    بيا که حرف هايم بسيار است.......

    72

    http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif خبر آمد خبري در راه استhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

    http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif سر خوش آن دل که از ان آگاه استhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

    http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif شايد اين جمعه بيايد شايدhttp://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif

    http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif پرده از چهره گشايد،شايد.....http://i31.tinypic.com/vhw3uu.gif


    I had e dream … تصوري داشتم

    I dreamed I was walking along the beach with God

    که در کنار ساحل با خدا قدم مي زنم. خيال کردم

    Across the sky flashed scenes from my life.

    در آسمان تصويري از زندگي خودم را ديدم.

    For each scene, I noticed two sets of footprints in the sand;

    در هر قسمت دو جاي پا ديدم

    One belonging to me, and the other to God.

    يکي متعلق به من و يکي متعلق به خدا

    When the last scene of my life flashed before me.

    وقتي آخرين تصوير زندگيم را ديدم.

    I looked back at the footprints in the sand.

    به جاي پا روي شنها نگاه کردم.

    I noticed that many times along the path of my life there was only one set of foot prints.
    ديدم که چندين زمان در زندگيم فقط يک جاي پا بيشتر نيست

    I also noticed that it happened at very lowest and saddest times in my life.
    دريافتم که اين در سخت ترين نقاط زندگيم اتفاق افتاده

    This really bothered me so I questioned God about it.
    براي رفع ابهامم از خدا سوال کردم.

    "God, you said that once I decided to follow you.. You"d walk with me all the way."
    خدايا فرمودي که اگر به تو ايمان بياورم هيچ زماني مرا تنها نخواهي گذاشت

    But I have noticed that during the most troublesome times in my life, there is only one set of footprint.
    ديدم که در سخت ترين لحظات زندگيم فقط يک جاي پا بيشتر نيست

    I don"t understand why when I needed you most you would leave me.
    چرا در زماني که بيشترين نياز به تو داشتم تنهايم گذاشتي

    God replied, "My precious, precious child"
    خدا فرمود: فرزند عزيزم

    I love you, and I would never leave you.
    تو را دوست دارم و تنهايت نمي گذارم.

    During your times of trial and suffering, when you see only one set of footprints
    در مواقع سخت اگر يک جاي پا مي بيني

    It was then that I carried you.
    در آن لحظات تو را بدوش کشيدم.